responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا    جلد : 1  صفحه : 57

رژيم شاه كه نظاره‌گر مطرح شدن دوباره نام و ياد امام بود، در صدد برآمد تا با سدّ كردن جريان انقلابى از سرچشمه، اين حركت را متوقف سازد؛ بنابراين طى مذاكراتى با رژيم بعثى عراق‌[1] تصميم گرفتند تا محدوديت‌هاى بيشترى براى فعاليت‌هاى امام در نجف ايجاد كنند.

در پى اين مذاكرات، نماينده حكومت عراق دو راه را پيش‌روى امام گذاشت: سكوت و ماندن در عراق؛ ادامه فعاليت سياسى و ترك عراق.

حضرت امام پاسخ اين ابلاغيه را با ارسال گذرنامه خود و حاج احمدآقا به بغداد داد[2] و در پاسخ آنها كه گفته بودند: «ما نسبت به دولت ايران تعهداتى داريم» فرمود:

شما تعهداتى نسبت به دولت ايران داريد، اما من نسبت به آن تعهدى‌ندارم؛ و ما هم تعهداتى خودمان داريم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان. ما به كار خودمان ادامه مى‌دهيم؛ شما هم هر كارى مى‌خواهيد بكنيد![3]

اين محدوديت‌ها و فشارها كه از خرداد 1357 آغاز گرديده بود، در اواخر تابستان همان سال شكل جدّى‌ترى به خود گرفت و به حصر چند روزه ايشان در بيت و ممنوعيت امام از ايراد سخنرانى و صدور بيانيه منجر گرديد.

خبر اين ماجرا به‌سرعت در ميان مردم ايران منتشر شد و در فاصله كمتر از يك روز، سيلى از تلگرام‌ها، اعلاميه‌ها و بياناتِ اعلام انزجار از اين عمل‌


[1]. بنگريد به: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام‌خمينى، كوثر، ج 1، ص 442 و 443.

[2]. امام‌خمينى از اين طريق سازش‌ناپذيرى خود را صريحاً به آنها اعلام كرد. البته دولت عراق مجوز خروج از عراق صادر نكرد.

[3]. سيدروح‌الله موسوى‌خمينى( امام)، صحيفه امام، ج 3، ص 502.

نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا    جلد : 1  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست