نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 52
سركوبگرايانه و پليسى، فساد فراوان فرهنگى و اقتصادى دستگاه
حاكم و ... به ناراضيانى تبديل مىشدند كه منتظر فرصتى بودند تا خشم خود را بار
ديگر، اما اينبار محكمتر و توفندهتر، بهنمايش گذارند.
برخلاف گمان شاه و دستگاه حاكم، قيام پانزدهم خرداد سركوب نشده بود،
بلكه همچون آتش زير خاكستر، بهدنبال فرصتى بود تا اينبار قوىتر و سوزندهتر
بهپا خيزد و بهثمر نشيند. همهچيز مهيا بود؛ تنها يك جرقه براى شعلهور شدن
انقلابى بزرگ كافى بود. اين جرقه، در نخستين روزهاى آبانماه 1356 بر خرمن رژيم
شاه افتاد.
شهادت فرزند امامخمينى
هر چند رژيم شاه از تلاشهاى امام در برپا نگهداشتن بيرق قيام در
سالهاى خفقان و سركوب، آگاه بود و همواره در پرونده اكثر مبارزان اين سالها،
اثرى از ياد و نام «آيتالله خمينى» مىيافت،[1]
با اين حال زمانى به عمق نفوذ و گستردگى محبوبيت ايشان در ايران پىبرد كه ضايعه
شهادت حاجآقا مصطفى، فرزند ارشد ايشان در اول آبان 1356 رخ داد.
اين ضايعه اگرچه خسران بزرگى براى اسلام، روحانيت و انقلاب اسلامى
بود و غم جانكاهى را بر قلب امام نشاند،[2]
پىآمدهاى مهمى در مسير تحقق نهضت
[1]. پرونده سنگين امامخمينى در ساواك، پنجاه جلد
است.(« امام آمد»، فصلنامه حضور، شماره 3، زمستان 1370، به نقل از سيداحمد خمينى.)
[2]. شهيد آيتالله سيدمصطفى خمينى، از نزديكترين
ياران و خدمتگزاران امام بود كه با هوش سرشار، استعداد شگفتانگيز و بينش سياسى
كمنظيرى كه داشت، افزون بر كسب درجه اجتهاد در سنين جوانى، تأليفات فراوان در
علوم مختلف حوزوى، تدريس خارج فقه و اصول، در تمامى سنگرهاى مبارزه نيز، پدر را تا
پاى جان همراهى مىكرد. به گفته تمامى دوستان و حتى دشمنان نهضت، ايشان اميد آينده
نهضت بود. شهيد حاجآقامصطفى، پس از تبعيد امام، دستگير و پس از حدود دو ماه حبس،
ايشان نيز به تركيه تبعيد شد.
رژيم شاه، ايشان را بازوى تواناى
امام مىدانست و بر اين باور بود كه اولًا شهادت ايشان، دست قدرتمند امام را براى
ادامه مبارزه قطع مىكند؛ ثانياً روحيه امام را دچار تزلزل مىسازد. اما نه تنها
دستگاه حاكم به هدف خود نرسيد، بلكه شهادت آقامصطفى، زمينهساز خيزش انقلابى ملت
ايران شد.
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 52