نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 287
تهديد مرگبار ناشى از وقايع ايران را ببيند!» پيام اين
موضعگيرىها روشن است: وقايع ايران مىتواند در ساير بلاد اسلامى تكرار شود و
منافع آمريكا را نابود سازد ... اسلام، عنصرى قوى با پتانسيل سياسى است كه قلمرو
فرامليتى دارد؛ اعتقادى كه متضمن رد حرفهاى بيش از پنج دهه گذشته سياسيون است.
به اين ترتيب، در زمانى بسيار كوتاه، اسلام (در نظر سياستمداران غرب)
از يك حادثه غيرقابل توجه در جغرافياى انسانى، به يك قدرت سياسى با اهميت جهانى
تبديل شد.[1]
با وجود آنكه اين جريانهاى سياسى، حركتى يكپارچه و سازمانيافته
نبودند، اما ويژگى مشترك اين گروهها، تمايل به ايجاد جامعهاى اسلامى با قوانين
شرعى و حكومتى اسلامى است؛ مشابه همان واقعهاى كه در ايران اسلامى رخ داد. يكى از
اعضاى كميته مركزى حزب كمونيست شوروى در اين زمينه نوشت:
انفجار اسلامى، رستاخيز اسلامى، انقلاب نوين اسلامى و عناوينى از اين
قبيل كه در سالهاى اخير، هرچند گاه يكبار در مطبوعات غربى مشاهده مىشود، بيانگر
متفاوتترين پديده اجتماعى در جهان اسلام است ... رويدادهاى چهار- پنج سال گذشته
ايران، نشانه گويايى است از آنچه اصطلاحاً «جنبش تجديد حيات اسلامى» نام گرفته
است.[2]
از آن پس دو ابرقدرت شرق و غرب، اسلامگرايى را بزرگترين خطر
پيشِروى خود مىدانستند؛ وزير امور خارجه آمريكا بهصراحت مىگويد: «انقلاب
اسلامى خطرناكترين دشمن مشترك تمدن غرب در سراسر تاريخ آن است.»[3]
ريچارد نيكسون، رئيسجمهور وقت آمريكا نيز نگرانى خود را از
بنيادگرايى
[1]. بنگريد به: محمدجواد لاريجانى، كاوشهاى نظرى
در سياست خارجى، ص 221 و 222.
[2]. مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، كودتاى
نوژه، ص 33.