نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 268
بيشتر بلند مىكند!»[1]
بايد از خود پرسيد: «چرا مسلمين در همه جاى دنيا تحتفشار حكومتها و ابرقدرتها
هستند و راهحل اين مسئله چيست؟»[2]
امامخمينى درد بزرگ جوامع اسلامى را جدا شدن از احكام مترقى اسلام و
تفرقه مىداند؛ طبيعى است كه درمان نيز، چيزى جز بازگشت به اسلام ناب و وحدت
مسلمين و دولتهاى اسلامى نيست.
اى مسلمانان جهان و اى پيروان مكتب توحيد! رمز تمام گرفتارىهاى
كشورهاى اسلامى، اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است؛ و رمز پيروزى، وحدت كلمه و ايجاد
هماهنگى است.[3]
اسلامگرايى در برابر ملىگرايى
در برابر حركتهاى طراحى شده ملىگرايى، انديشمندان و مصلحانى از
شيعه و سنّى، همچون سيدجمالالدين اسدآبادى، عبدالرحمان كواكبى، سيد قطب، مودودى،
شيخ محمد غنيمى، ميرزاكوچك خان، حسن البنّاء، آيتالله كاشانى و ... به دفاع از
مكتبگرايى پرداختند و ايده «مكتبگرايى» را در برابر ناسيوناليسم عربى، تركى،
ايرانى و ... مطرح كردند. امامخمينى از جمله انديشمندانى بود كه از همان ابتداى
مبارزه، بهصراحت، اسلامگرايى را محور حركت خويش اعلام كرد و انديشههاى خود را
محدود و منحصر به هيچ كشور و ملتى ندانست.[4]
امام، با صراحت، سخن گفت و مرزبندىها را شفاف كرد. اگر ملىگرايى،
عشق و علاقه به وطن باشد، چرا ملىگراها به خفّت كاپيتولاسيون تن دادند و