نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 249
ستمديدگان ... فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود
بدانيد.[1]
قناعت نكنيد به اينكه ما حالا فلان كار را كرديم. ما هرچه خدمت بكنيم
به اين ملت، كم خدمت كردهايم؛ براى اينكه اين ملت بود كه همه اين گرفتارىها
بهدست او رفع شد ... هرچه ما داريم از آنهاست ... ما كه شكر خدا را نمىتوانيم
بجا بياوريم ... لكن شكر اين ملت قهرمان و مظلوم همان شكر خداست.[2]
امامخمينى خدمت به خلق خدا را بالاترين عبادت مىشمارند؛ و در اين
خدمت، آنان كه بيش از ديگران در راه مبارزه با ظلم تلاش كردهاند را براى خدمت
كردن شايستهتر مىدانند:
وظيفه ما و همه دستاندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم
و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمىكنم عبادتى بالاتر از خدمت به
محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنهها و گودنشينان و طبقات كمدرآمد
جامعه ما امتحان و تقيّد خود را به احكام اسلامى تا سر حدّ قربانى نمودن چندين
عزيز و جوان و بذل همه هستى خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند- و انشاءالله
خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا مىدهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص
حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم! ما مجدداً مىگوييم كه يك موى
سر اين كوخنشينان و شهيددادگان به همه كاخ و كاخنشينان جهان شرف و برترى دارد.[3]
خودباورى و تلاش در جهت خودكفايى
امامخمينى در شرايطى پرچم مبارزه را بهدست گرفت كه در اثر
جوسازىها و