نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 214
استدلال عقلى امامخمينى
براى آنكه استدلال امام بهدرستى روشن شود، مقدماتى را با هم مرور
مىكنيم:
1. قوانين اسلام، تضمينكننده سعادت فردى و اجتماعى انسانهاست
در فصل دوم گفتيم كه اسلام، دينى اجتماعى- سياسى است و حجم بسيار
وسيع احكام و قوانين اجتماعى آن گوياى اين مدعاست.
اسلام در زمانى ظهور كرد كه «دو مملكت پهناور ايران و روم، محكوم به
استبداد و اشرافيت و تبعيض و تسلط قدرتمندان بودند و اثرى از حكومت مردم و قانون
در آنها نبود»[1] و ساير
كشورها در وضعيتى به مراتب اسفانگيزتر قرار داشتند.[2]
در چنين فضايى، «خداوند ... قوانينى فرستاد كه انسان از عظمت آنها بهشگفت مىآيد.
براى همه امور، قانون و آداب آورده است ... همانطور كه براى وظايف عبادى قانون
دارد، براى امور اجتماعى و حكومتى [هم] قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام يك
حقوق مترقى و متكامل و جامع است. كتابهاى قطورى كه از ديرزمان در زمينههاى مختلف
حقوقى تدوين شده، از احكام قضا و معاملات ... گرفته تا روابط بين ملتها و مقررات صلح
و جنگ و ...»[3] كوتاه سخن
آنكه «هيچ موضوع حياتى نيست كه اسلام، تكليفى براى آن مقرر نداشته و حكمى درباره
آن نداده باشد.»[4] اما آيا
وجود قانون، هرقدر هم كه اين قوانينْمترقى، دقيق و كامل باشند، براى هدايت و
سعادت فرد و جامعه انسانى
[2]. بنگريد به: جرجى زيدان، تاريخ تمدن اسلامى، ج
10، ص 41- 33؛ مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، ص 660؛ آرتور كريستينسن، ايران
در زمان ساسانيان، 470 و 523، به نقل از: سيدروحالله موسوىخمينى( امام)، ولايت
فقيه، ص 6.