نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 208
«ولى» و «مولا» در اين معنى بهكار گرفته مىشوند.[1]
بنابراين ولايت، در اصطلاح فقه سياسى بهمعناى عهده گرفتن امرى از
امور ديگران و سرپرستى است. «ولى» كسى است كه امور ديگران را برعهده گرفته باشد.
البته بايد توجه داشت كاربرد اين واژه در فقه، معنايى متفاوت با كاربرد آن در
عرفان دارد. ولايت در عرفان، از مقامات معنوى است كه نشان از رسيدن شخص به
بالاترين مراتب قرب الهى است و ارتباطى با بحث حكومت و ولايت فقهى ندارد.[2] امامخمينى براى اينكه اين دو
معناى ولايت با هم خلط نشود، در نامهاى به نمايندگان مجلس، با اشاره به اظهارات
ابهامآميز برخى نمايندگان، آوردهاند:
لازم است عرض كنم آيات و رواياتى وارد شده است كه مخصوص به معصومين
(عليهم السلام) است و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شركت ندارند؛ تا چه رسد
به مثل اينجانب. هرچند فقهاى جامعالشرايط از طرف معصومين (عليهم السلام) نيابت در
تمام امور شرعى و سياسى و اجتماعى دارند و تَوَلّى امور در غيبت كبرى موكول به
آنان است، لكن اين امر، غير از «ولايت كبرى» است كه مخصوص به معصوم است. تقاضاى
اينجانب آن است كه ... مرزها از هم جدا باشد.[3]
اما در زمينه ولايت فقهى، امامخمينى در كتاب ولايت فقيه خود، ولايت
را
[1]. حسينبن محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غريب
القرآن، واژه« ولى»؛ همچنين بنگريد به: ابناثير، النهايه فى غريب الحديث و الاثر،
ج 5، ص 227؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج 15، ص 407.
[2]. براى آشنايى بيشتر بنگريد به: سيدروحالله
موسوىخمينى( امام)، ولايت فقيه، ص 42 و 43؛ محمد سروش، دين و دولت در انديشه
اسلامى، ص 579- 573.
[3]. سيدروحالله موسوىخمينى( امام)، صحيفه امام،
ج 19، ص 403.
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 208