امامخمينى پس از نزديك به سه دهه مبارزه و تلاش، همچنان
خستگىناپذير و سرسخت مىنمود. در آخرين سالهاى حيات نيز همچنان توفنده و پرخروش
به دشمنان هشدار داد[2] كه:
هيهات كه خمينى در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم
قرآن و عترت و رسولخدا و امّت محمد (ص) ... ساكت و آرام بماند و يا نظارهگر
صحنههاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب
حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظيم شهادتم. قدرتها
و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها بماند، بهراه
خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بتپرستى است ادامه مىدهد و به يارى خدا،
در كنار بسيجيان جهان اسلام ... خواب راحت را از ديدگان جهانخوارگان ... سلب
خواهد كرد.[3]
4. آرامش روحى
غالب رهبران انقلابى، از شخصيتهايى هيجانى و گداخته برخوردارند و
اين حالات از زندگى سراسر التهاب آنان و نيز از آشوب و غوغاى درونىشان نشئت
مىگيرد. بهعلاوه، بخشى از هيجانات رهبران سياسى هم مىتواند نمايشى و صورى باشد؛
زيرا از اين راه، عواطف و احساسات ياران و هواداران خود را تحريك مىكنند و بر شدت
حركت انقلابى آنها مىافزايند. اما حضرت امام، اين چهره رهبران انقلابى را نيز
دگرگون ساخت. رفتار متين و منش توأم با وقار
[1]. زبيگنيو برژينسكى، اسرار سقوط شاه و
گروگانگيرى، ص 84.