نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 148
حال بايد ديد چرا جريان مذهبى و رهبر روحانى اين جريان، به
انجام پارهاى اصلاحات راضى نشد؛ به درگيرىهاى چريكى و مسلحانه نيز روى نياورد و
تنها راه مبارزه را بيدارى عمومى و انجام انقلابى فراگير و گسترده تشخيص داد.
چرا انقلاب، نه اصلاحات
با مرورى بر انقلاب اسلامى و انديشههاى رهبرى آن، روشن مىشود كه
حضرت امام بهعنوان شاخصترين چهره انقلابى دهههاى اخير جهان، نه آنچنان فريفته
انقلابىگرى است كه بهكلى خسارات و لطمات ناشى از آن را ناديده بگيرد؛[1] و نه آنچنان عافيتگزين و محتاط
است كه از وارد شدن به چنين ميدانى، به دليل سختىها و آسيبهاى ناگزيرش امتناع
ورزد؛[2] و نه
سادهگزين و سطحىنگر است كه انجام پارهاى اصلاحات جزئى، او را از مشكلات اساسى و
ساختارى نظام حاكم غافل سازد.
نكته مهم در حركت امام بهعنوان يك اصل محورى اين بود كه ايشان تلاش
داشتند تا آنجا كه ممكن است، تلفات و خسارات انقلاب را به حداقل برسانند و زمان
آشفتگى و نابسامانى را كه از تبعات گريزناپذير شرايط انقلابى است، كوتاه كنند.
[1]. ايشان در اين زمينه مىفرمايند:« ما هميشه[
خواهانيم] كه ملت، سعادتمند باشد و با آرامش زندگى خودش را بگذراند و اين
انقلاباتى كه تا حالا پيش آوردهاند، اين انقلاباتى كه براى ما مصيبت بار آورد و براى
آنها نكبت، ما هرگز ميل نداشتيم كه بشود، لكن بىعقلى كردند و شد. اگر نصيحتهاى
اولى ما را پذيرفته بودند، مطلب به اينجاها نمىرسيد.»( سيدروحالله موسوىخمينى(
امام)، صحيفه امام، ج 6، ص 67.)
[2]. ايشان مىفرمايند:« نبايد نگران باشيم از
اينكه فدايى مىدهيم؛ اين سيره انبيا بوده است ... انبيا، اوليا ... در مقابل
اشخاصى كه ظلم به مردم مىكردند، قيام مىكردند و كشته مىشدند و كشتار مىكردند و
جوانهايشان را مىدادند و اصحابشان را مىدادند و مسئلهاى نيست كه ما حالا يك
نگرانى داشته باشيم كه مبادا خون راه بيفتد.»( همان، ج 4، ص 150.)
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 148