نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 146
پارسونز نيز درباره نقش كليدى رهبرى مذهبى مىگويد:
بهتدريج اين موضوع روشن مىشد كه كليد حل بحران، نه در دست رهبران
جبهه ملى، نه گروههاى افراطى چپ و راست و نه حتى در دست دولت است. آينده به روش
رهبران مذهبى بستگى داشت.[1]
يكى از شخصيتهاى برجسته جبهه ملى كه خود، بيش از هر كس ديگرى در
مطالبه سهمى ويژه براى جبهه ملى تلاش مىكرد، در خاطراتش مىنويسد:
... ولى در اين قيام سرتاسرى، جَوّ غالب، جَوّ دينى بود، نه جَوّ ملى
يا سوسياليستى؛ و رهبر مسلَّم و بىمنازع آن شخص آيتالله خمينى.[2]
گفتار سوم: شكلگيرى انقلاب اسلامى
شيوه مبارزاتى جريانهاى مخالف
از ميان سه گروه مخالفان سياسى شاه، تنها نيروهاى مذهبى به رهبرى
امامخمينى، معتقد به تغيير نظام حاكم از طريق انقلاب بودند و ساير گروهها
خطمشىهاى ديگرى را دنبال مىكردند. ليبرالها و ملىگراها، اغلب به پارهاى
اصلاحات سياسى و رعايت قانون اساسى از سوى شاه و نظام حاكم راضى بودند[3] و جز شمار اندكى از نيروهاى جوان و
مذهبى نهضت آزادى،[4] اعتقادى
به مبارزه با رژيم نداشتند.
[1]. ويليام سوليوان و آنتونى پارسونز، خاطرات دو
سفير، ص 360.
[3]. براى نمونه بنگريد به: مركز بررسى اسناد
تاريخى وزارت اطلاعات، جبهه ملى به روايت اسناد ساواك، ص 96 و 191؛ كريم سنجابى،
اميدها و نااميدىها، ص 21، 230 و 231.
[4]. نزديكترين طيف ملىگرايان به حركت اسلامى
ملت ايران، گروه« نهضت آزادى» بهرهبرى مهندس مهدى بازرگان بود. اختلافات موجود در
جبهه ملى و نداشتن موضع روشنى نسبت به دين سبب شد تا گروهى از اعضاى اين جبهه در
27 ارديبهشت 1340 از آن جبهه جدا شوند و باعنوان« نهضت آزادى» اعلام موجوديت كنند.
نهضت آزادى با اين هدف كه يك گروه سياسى- مذهبى باشد تشكيل شد؛ اما با وجود
تلاشهاى بزرگانى همچون آيتالله طالقانى، در عمل به فعاليتهاى سياسى در چارچوب
قانون اساسى رژيم پهلوى بسنده كرد و مبارزهاى با دينزدايى رژيم نداشت. نسل جوان
نهضت آزادى نيز كه گاه با اطلاعيههايى مبارزه با رژيم شاه را مطرح مىكردند، با
مخالفت جدى رهبران نهضت آزادى مواجه مىشدند. انديشههاى دينى رهبران اين نهضت نيز
بيشتر جنبه هماهنگسازى و تفسير آموزههاى دينى بر اساس تجربيات علمى بود، تا
استفاده از علم در قلمرو آموزههاى دينى. و همين نگاه، مخالفت برخى از انديشمندان
دينى، از جمله شهيد مطهرى را برانگيخت.( بنگريد به: سيد محمدحسين طباطبايى، اصول
فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 28- 23.)
براى اطلاعات بيشتر در اين زمينه
بنگريد به: رسول جعفريان، جريانها و سازمانهاى مذهبى- سياسى در ايران، ص 359-
342.
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 146