شنيدند و به آن پاسخ ندادند، اخلاقا محكوماند، زيرا ترك واجب كردهاند. از اين ميان بعضى نفاق ورزيده و بعضى ديگر تواكل كردهاند.
كوفيان به نفاق و تخاذل محكوماند و امويان، مجرمان حقيقى اين جنايتاند.
نمونهها
اينك به نمونههايى از شعر شيعه بر سبيل مثال نه حصر اشاره مىشود:
فرزدق در معرّفى اهلبيت عليهم السّلام گويد:
من معشر حبّهم دين و بغضهم
كفر و قربهم منجى و معتصم
مقدّم بعد ذكر اللّه ذكرهم
في كلّ بدء و مختوم به الكلم
«اينان، گروهى هستند كه دوستىشان دين و كينشان كفر و تقرّب به آنها، باعث نجات و تكيهگاه اطمينان است.»
أيمن بن خريم اسدى در مدح خاندان وحى سروده است:
نهاركم مكابدة و صوم
وليلكم صلاة و اقتراء
وليتم بالقران و بالتّزكّي
فأسرع فيكم ذاك البلاء
أ أجعلكم و أقواما سواء
و بينكم و بينهم الهواء
و هم أرض لأرجلكم و أنتم
لأرؤسهم و أعينهم سماء
«روزتان، به رنج حلّ مشكلات بندگان خدا و روزه داشتن مىگذرد و شبتان، تهجّد است و قرائت قرآن؛
از هنگامىكه به هدايت بندگان خدا براساس قرآن و از آن هنگام كه به تزكيه پرداختيد، بلاء و ابتلا به سوى شما شتابان شد.
آيا من مىتوانم شما را با كسانى برابر كنم، درحالىكه بين شما و آنها زمين تا آسمان فرق هست.
آنها به منزلهى زمين زير پاى شما هستند و شما آسمان بر بالاى سرو ديدگان آنها هستيد!»