نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 233
(ر. ك: دايرة المعارف فارسى).
22- حسين بن اسماعيل مصعبى
پسرعموى محمّد بن عبد اللّه طاهر كه چون يحيى بن عمر در عصر متوكّل و
مستعين خروج كرد، محمّد بن عبد اللّه بن طاهر او را به دفع يحيى فرستاد. ولى بيشتر
لشگريان او كه از بغداد آمده بود باطنا مايل به جنگ با يحيى نبودند. حسين به دنبال
مأموريت خود به كوفه آمد و چند روزى در آنجا ماند، آنگاه به قصد جنگ با يحيى حركت
كرد تا بدو رسيد. بعضى گفتهاند، او با نيروى كمكىاى كه به يارى يحيى شتافته بود،
تبانى كرده بود تا پس از شروع جنگ فرار كنند. وى پس از شهادت يحيى سر او را به
كوفه آورد. و با ياران يحيى به نهايت شقاوت و قساوت رفتار كرد و اسيران را با وضع
رقّتبارى وارد كوفه كرد.
(ر. ك: مقاتل الطالبيّين. تتمّة المنتهى).
23- يحيى بن عمر زيدى
كنيهاش ابو الحسن و مادرش امّ الحسن، دختر عبد اللّه بن اسماعيل بن
عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب است. يحيى در زمان متوكّل در خراسان خروج كرد، و
عبد اللّه بن طاهر (حاكم خراسان) او را در خانهى يحيى بن خاقان زندانى كرد و
مدّتى در زندان بود تا اينكه آزاد شد و به بغداد رفت و مدّتى در آنجا بهسر برد.
سرانجام به كوفه، رفت و مردم را به «رضا» (آنكه موردپسند است) از خاندان محمّد
(ص) دعوت كرد و در رفتار خود نيز با مردم از روى عدالت و خوشسلوكى عمل كرد و همچنان
بود تا وقتىكه به قتل رسيد- رضوان اللّه عليه- يحيى، مردى شجاع، سوارى جنگجو،
نيرومند و پردل بود. گفتهاند كه چون يحيى تصميم به خروج گرفت، نخست به زيارت قبر
حسين (ع) آمد و براى زوّارى كه در آنجا بودند تصميم خود را آشكار ساخت. جمعى از
حاضران در آنجا دعوتش را پذيرفتند و اطراف او را گرفتند. يحيى از آنجا به «شاهى»
جايى در نزديكى قادسيّه آمد و تا شب در آنجا توقّف كرد. چون شب فرار رسيد به سوى
كوفه حركت كرد و شبانه وارد
نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 233