نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 537
ديدن كردند. در آن مجلس، بحث بين اين سه عالم بزرگوار درگرفت.
در بازگشت، مرحوم آقاى ارباب به آقاى حاج شيخ ابو القاسم مىگويد: حاج شيخ عبد
الكريم با ما فرق مىكند، هر كجا كه باشد و حوزه تأسيس كند، حوزه در همانجا تشكيل
مىشود. پس، چه بهتر كه در قم تشكيل گردد، و ما قميها هم در آن سهيم باشيم. آقاى
كبير هم مىفرمايد: اتفاقا، من هم مىخواستم همين را بگويم. و لذا، برگشتند و از
حضور آقاى حائرى تقاضاى ماندن در قم را نمودند، و در راه تأسيس حوزه با آقاى حاج
شيخ نهايت همكارى را به عمل آوردند.[1]
صاحب تحفة الفاطميين نيز دراينباره مىنويسد:
«... در حفظ حماى شريعت مصطفوى دقيقهاى فرونگذاشت، و در اين باب
اقدام و اهتمام او را ديگرى نداشت».
امربهمعروف و نهىازمنكر
او وجود منكرات را در قم برنمىتافت، و با آن به شدت مبارزه مىكرد.
در ماه محرمى كه تعزيهخوانى تكيه متولى باشى رونق فراوان داشت و عموم مردم قم
براى ديدن آن به تكيه مىرفتند، چندتن از فراشان و نوكران متولى باشى، خانمى
شوهردار را كه براى ديدن تعزيه به تكيه مىرفت دزديدند و متعرض آن مظلومه شدند. آن
خانم در سحرگاه روز چهارم، خود را نجات داد و به خانه آيت اللّه ارباب شتافت و
جريان را براى ايشان گفت. آقا با شنيدن اين جريان، تكان شديدى خورد و تصميم به
خروج از شهر گرفت. مردم قم نيز به دنبال آقا از شهر خارج شدند. در بيرون از شهر در
قهوهخانه على سياه، ماژور ابو القاسم لاهوتى، رئيس نظميه وقت، به خدمت ايشان رسيد
و از او خواست از اين كار صرفنظر كند. آقا فرمودند:
[1]. باقرى بيدهندى،« آيت اللّه آقا شيخ ابو
القاسم قمى»، مجله نور علم، سال 1366، شماره 22، ص 86.
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 537