نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 340
فرمود: بعضى از مورخين عامه (ابن جبير) در سفرنامهاش (ص 261)
نوشته است: عبد اللّه بن جعفر بن ابيطالب در كودكى، پيش از حوادث كربلا، با يزيد
بن معاويه دوست بود. پس از شهادت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام، در مدينه
قحطى آمد و يزيد به عبد اللّه بن جعفر دستور داد كه با اهل و عيالت به نزد ما بيا.
او هم به سوى شام كوچ كرد و زمانى كه به قريه «راويه» رسيد، زينب عليها السّلام
فرمود: من داخل شهرى كه مرا با حال اسارت وارد آن كردند، نمىشوم. و يزيد آن قطعه
زمين را به او بخشيد و حضرت زينب در آنجا ماند تا از دنيا رفت.
در بازگشت به تهران- برخلاف ميل ناصر الدين شاه- استقبال پرشور و
بىسابقهاى از او شد. مرحوم علامه امين عاملى مىنويسد: در استقبال او، هيچكس در
تهران نماند و همه به خارج شهر شتافتند.[1]
ويژگيهاى شخصى
شاگرد نامآور مرحوم ميرزا، علامه سيد محمّد تنكابنى- صاحب ايضاح
الفوائد-، كه بيش از 15 سال از محضر ميرزاى آشتيانى بهره برده بود، درباره استادش
مىنويسد:
... آن مرحوم مواظب طاعات و عبادات، نماز شب، زيارت عاشورا در جميع
اوقات عمرش و زيارت جامعه كبيره در شبها، و مجد در نشر علوم و تأليف كتب و جواب
استفتائات بودند ....[2]
اين مطلب، نظم دقيق در زندگى و بهرهبردارى از اوقات و كثرت ارادتش
به ساحت قدس اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السّلام را مىرساند.