responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 336

قرار گيرد. از جانب شاه، معتمد السلطان عبد اللّه خان والى به خانه ميرزاى آشتيانى رفت و به او گفت:

تكليف شما منحصر به يكى از دو كار است: يا اينكه آشكارا در مجالس و منابر رفع منع از دخانيه فرموده صريحا مسلمانان را رخصت و اجازت فرماييد.

يا اينكه على العجاله از دار الخلافه، يك چندى نقل مكان مى‌فرماييد.

جناب ميرزا در جواب فرمود:

نقض حكم حضرت حجة الاسلام از هيچ‌رو ممكن نتواند بود، لاجرم از شهر بيرون مى‌روم، امروزه مهلت باشد فردا كه دوشنبه است البته نقل مكان خواهم داد.[1]

بازتاب حكم تبعيد ميرزاى آشتيانى‌

روز دوشنبه، سوم جمادى الثانى 1309 ه. ق، در تهران هنگامه‌اى برپا بود.

كليه طلاب و علماى تهران از هر محله به محله سنگلج- كه مقر جناب ميرزا- بود رو آوردند و به همراه ميرزا آماده خروج از تهران شدند. در تاريخ الدخانية آمده است:

«كم‌كم جمعيت مردم زياد شد. اكثر دكان و بازارها بسته شد و مردمانش دسته‌دسته روبه خانه ميرزا آوردند. تا قريب به ظهر، همى فوج‌فوج از هر صنف مردم به سنگلج آمده مجتمع شدند. هنگام ظهر، ديگر نوبت زنان شهر رسيد. زنان نيز دسته‌دسته جمع شدند و جمعيت آنان نيز انبوه شد. در اين هنگام كار به جايى رسيد كه در تمام شهر به اين عظمت، يك باب دكان ديگر گشوده نماند. اين جمعيت زنان، تماما سرها را از روى چادرها لجن گرفته و فرياد و فغان‌كنان رو به ارك دولت رفتند. جمعيت مردان نيز با شور و غوغا و گريه و فغان و وا اسلام گويان از دنبال زنان روانه شدند و


[1]. كربلايى، تاريخ الدخانية، ص 153.

نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 336
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست