نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 196
1246 ه. ق[1] بيمارى طاعون عراق را فراگرفت
كه تا 2 سال ادامه يافت. بدين سبب، وى همانند ديگر علما و فضلا از تحصيل و تأليف
بازماند، و تا پايان اين بيمارى عمر خويش را به سفر گذرانيد.
با خاتمه يافتن طاعون، بار ديگر وى به نجف آمد و به تكميل معلومات
خويش و بهرهورى از استادان فن پرداخت. اما در ميان استادانش، دلبستگى عجيبى به
صاحب جواهر پيدا كرد. از اينرو، ايشان هماره ملازمت استاد را- چه در مجلس درس و
چه در غير آن- اختيار كرد و آنى از وى جدا نشد.
در درس صاحب جواهر، نبوع، استعداد بسيار و تبحرش در فقه، اصول و
دانشهاى ديگر نمايان شد، بتدريج، وى در حوزه علمى نجف به استوارى انديشه، نفوذ
فكر، عمق تحقيق، گستردگى اطلاعات، تسلط بر آرا و نظرات گوناگون، روشنى ذهن و
ژرفنگرى شهره شد. حاجى در ميان شاگردان استاد و مردان علم و دانش به چنان مرتبهاى
دست يافت كه صاحب جواهر بر فراز منبر تدريس و در ميان صدها شاگرد پژوهشگر، فقط به
اجتهاد وى و 3 شاگرد كوشا و فاضل خود:
شيخ عبد الحسين شيخ العراقين تهرانى (د. 1286 ه. ق)، شيخ عبد الرحيم
نهاوندى (د. 1304 ه. ق)، شيخ عبد اللّه نعمت عاملى (د. 1302 ه. ق) تصريح نمود.[2]
خاطرهاى از دوران تحصيل
در نجف، حاجى، حاج ملا على خليلى (د. 1297 ه. ق) و شيخ العراقين
تهرانى، با يكديگر هم حجرهاى بودند. روزى هوس خوردن غذاى پختنى و داغ كردند. آنان
به بازار رفته، برنج خريدند و با چوبهاى كنده شده از سقف اتاق برنج را پختند. اما
از آنجا كه براى برنج روغنى نداشتند، ناچار با پيه و دنبهاى كه با آن شمع درست
مىكردند، روغن را روى پلو ريختند. بعضى از اين غذا خوردند و بعضى[3]