نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 194
خويش در آن دوران تاريك و سياه به دوش كشيد، پشت استعمار خارجى
و استبداد داخلى را به خاك مذلت كشانيد، چراغ هدايت را فراراه فرزانگان تابان نگاه
داشت و مردمان را ملجأ و پناهگاه بود.
ولادت
در سال 1220 ه. ق در روستاى كن واقع در شمال غربى تهران در خانواده
ميرزا قربان على آملى، پسرى پا به عرصه وجود نهاد، كه نامش را على نهادند.
نياكانش از آمل كوچ كرده بودند و در قصبه كن سكونت داشتند.
تحصيلات
على پس از پشت سرنهادن دوران كودكى، شوق فراوانى به فراگيرى دانش در
خويش احساس كرد. روزى وى به نزد پدرش شتافت و خواسته خود را با او در ميان نهاد.
اما از آنجا كه خانوادهاى كشاورز بودند و دانش در ميان نياكانش
سابقهاى نداشت، پدر با تقاضاى فرزند مخالفت كرد.
كودك كه وجودش لبريز از عشق به فراگيرى دانش بود، دست از طلب برنداشت
و با اصرار مكرر موفق شد تا به مكتب رود و در آنجا خواندن، نوشتن و برخى مقدمات را
فراگيرد.
از همان اوان كودكى، علايم نبوغ در وى پديدار بود. حافظه قوى، ذكاوت
و هوشيارى او باعث شد تا بزودى از مكتب و معلم بىنياز شود، و به سوى علوم دينى
ميل كند.
لكن اين بار، وى با ممانعت شديدتر خانوادهاش روبرو شد، كه بر اين
مخالفت اصرار مىورزيدند و 20 سال از ادامه تحصيلش جلوگيرى كردند.
وى با برانگيختن واسطههاى بسيار و چنگ زدن به وسايل گوناگون،
سرانجام پس از 20 سال موفق شد رضايت پدر را جلب كند و براى ادامه تحصيل به تهران
بيايد.[1]