نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 176
- در اجتهاد، مرحوم حاجى ملا محمّد صادق اعلم و اعقل بود ولى
مرحوم آقا اتقى و زاهد بودند، به واسطه زهد و عدم بضاعت و سادگى وضع و كناره از
حكام و اهل ديوان طورى مردم رسوخ (وثوق) به او پيدا كردند كه مفترض الطاعتشان
مىدانستند، يك جزئى خلاف شرعى اگر از حاكم و اتباع او مىديدند پاى برهنه از شهر
فرار مىكردند و (مردم) از عقب او روانه مىشدند. وقتى آن مرحوم احضار به دربار
طهران شدند حسين خان نظام الدولة شهاب الملك، مأمور شد كه مرحوم آقا را محترما به
طهران بياورند آقا تمكين نداشتند، سه ساعت از شب رفته عزم كرد كه با غلامان خود
قهرا آقا را به طهران بياورند فورا دل درد سختى گرفت متوسل به متولى باشى شد، او
گفت: بايد توبه كنى. شبانه او را به خدمت آقا آوردند و دست آقا را بوسيد و مبلغى
خطير نياز كرد و مأموريت خود را كنار گذاشت و به دولت مراتب شأن و جلالت آقا را
نگاشت كه حكمران قم بىجهت اشتباه كارى كرده و محض آسودگى و اقتدار خود با جناب
آقا طرف شده است از جانب دولت، دوباره جناب آقا الطاف بىپايان به ظهور رسيد.
مرحوم آقا علاوه بر مراتب علمى اول شخص زهد و تقوا بودهاند. در واقع صفاى باطنى
داشتهاند كه عناد و لجاج با ايشان ناميمون بوده است.[1]
عدالت
همانگونه كه پيشتر گفته شد، آيت اللّه حاج سيد جواد قمى، مرجع
محاكمات و رفع خصومات مردم، در قم و اطراف آن بود. روزى توليت باشى آستانه مقدسه
با يكى از كارگران خود، برايشان وارد شدند. توليت در بالاى مجلس كنار آقا، و شخص
ديگر در پايين مجلس نشست. پس از مدتى كه تعارفات معمول به انجام رسيد، آقا پرسيد:
براى چه كار آمدهايد؟