responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كوثر فقه نویسنده : محمدى خراسانى، على    جلد : 1  صفحه : 55

كتاب را از راويان شنيدهام ولى سندها را نياوردم به جهت رعايت اختصار و ارفاق در حق خواننده.

حال آيا اين سخن دليل تأييد و توثيق وسائط نيست و آيا كفايت نميكند؟

پاسخ: بر فرض كه از عبارت مزبور اعتبار همه وسائط استفاده شود، ولى مبانى مختلف است و ممكن است يك راوى به نظر ايشان معتبر باشد و از نظر فقيه ديگر معتبر نباشد؛ بنابراين كفايت نميكند. گفتنى است اسامى روات را بهتر است ذكر كنند تا ما بتوانيم نظر دهيم و قبول كنيم.

ب) روايت مزبور اگرچه از نظر سند مرسله است ولى شهرت عملى دارد و ضعف سند را جبران ميكند.

پاسخ: بر فرض كه اصل جبران كننده بودن عمل مشهور را بپذيريم، ولى «شهرت قدمائى» مى‌تواند ضعف سند را جبران كند، نه شهرت در ميان متأخران. فلسفه اين تفاوت در اين است كه متقدمين، متعبد به نصوص وگفتههاى معصومين (ع) بودند و حتى در كتب فتوائى خود[1] متن كلام امام را نقل ميكردند و به اجتهادهاى عقلى و قياس و استحسان ظنى اعتنائى نداشتند.

بر همين اساس شايسته است نسبت به روايتى كه در ميان آنها مشهور بوده است قاطع شويم كه سينه به سينه و زبان به زبان از امام گرفتهاند؛ يا بر اساس يك سلسله قرائن حاليه و مقاليه قطعى به آن رسيدهاند، اما آن قرائن به دست ما نرسيده است. ولى متأخرين اين گونه نيستند؛ آنها دستشان از دامان امامان كوتاه است و با هزاران خبر واحد ظنى سر و كار دارند و معمولًا در فتاواى خود به يك سلسله اجتهادهاى عقلى اعتماد ميكنند، لذا شهرت نزد آنان حجت نيست.

آرى شهرت نزد متقدمين ارزشمند است و ضعف سند را جبران ميكند؛ اما مع الأسف در آثار متقدمين هيچ اثر و خبرى از اين روايت نيست؛ نه در كتب حديثى آنها (كتب اربعه و ...) نقل شده است و نه در كتب فتوائى آنها. تنها صاحب‌ تحف العقول‌


[1]. مثل مقنع شيخ صدوق، النهايه شيخ طوسى، الكافى ابوالصلاح حلبى و ....

نام کتاب : كوثر فقه نویسنده : محمدى خراسانى، على    جلد : 1  صفحه : 55
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست