ربطى به والى
ندارد، بنابراين دليلى ندارد كه امر او قبل از اخذش هم نافذ باشد، پس قدر متيقن،
بعد از قبض است كه نافذ است و شخص مىتواند به ديگرى بفروشد يا مجّانى عطا كند، و
قبل از قبض جايز نيست و الغاى خصوصيت و سرايت دادن حكم موضوعى به موضوع ديگر دليل
مىطلبد كه چنين دليلى نداريم.[1]
اين گفته كاملًا
متين است و اگر كسى بگويد در مورد خمس و زكات، همانطور كه دليل بر جواز شراء قبل
از اخذ نداريم، دليل بر عدم جواز هم نداريم. در جواب مىگوييم: عدم جواز، دليل خاص
لازم ندارد بلكه طبق قاعده است كه حرمت اخذ و تعريف جائر باشد و لذا جواز، دليل
مىخواهد كه ما در اينجا دليل نداريم. پس تفصيل امام راحل پذيرفتنى است.
آرى در باب
خراج ارض خراجى و جزيه رئوس، دليل داريم و مىپذيريم، بنابراين، امام راحل در متن
صريحاً فرموده است: «بل لو لم يأخذه و الحكومه وحوّل شخصاً ...». مگر اينكه كسى
به اطلاق صدر صحيحه حذاء تمسك كند كه در مورد صدقات و زكوات است و دلالت دارد بر
جواز شراء مقدارى كه به حق مىتواند بگيرد، و فرقى ندارد كه در خارج، زكات شتر و
گوسفند يا گندم و جو را گرفته باشد يا خير:
«سألته
عن الرجل منّا يشتري من السلطان من إبل الصدقة و غنم الصدقة و هو يعلم أنّهم
يأخذون منهم أكثر من الحقّ الذى يجب عليهم، قال: فقال: «ما الإبل الا مثل الحنطة
والشعير وغير ذلك لا بأس به حتّى تعرف الحرام بعينه».[2]
مطلب
هشتم، حدود جواز شراء
آيا جواز
شراء صدقات و خراجات از جائر، محدود به حدّ كفاف و استحقاق است يا حدّ و مرزى
دارد؟ پاسخ روشن است زيرا روايات جواز شراء، همچون صحيحه حذاء، موثقه اسحاق هيچ
قيدى ندارند و به اطلاقشان مقدار زائد بر حدّ كفاف و استحقاق را هم شامل مىشوند.