شهر، اموال و امتعه
آنان را خريدارى كنند يا كالاى مورد نياز آنها را به آنان بفروشند و از اين طريق
به سود سرشارى برسند.
حكم
تلقّى
در اين
باره چند مطلب مطرح است:
1. حكم
تلقّى از نظر تكليفى
درباره حكم
تلقى سه قول وجود دارد:
الف)
حرمت تلقّى: از كلام ابن ادريس در سرائر[1] و علامه
در منتهي[2] و شهيد
اوّل در دروس[3] حرمت تلقى
استفاده مىشود. مهمترين دليل اين قول، روايات باب است كه از تلقى ركبان نهى كرده
است از جمله روايت منهال قصّاب از امام صادق (ع) كه فرموده است:
همچنين
روايت عروه بن عبدالله از امام باقر (ع)[5]،
مرسله شيخ صدوق از رسول اعظم[6] (ص) و
روايت منهال قصّاب از امام صادق (ع) در خصوص تلقى غنم.[7]
ولى تمام اين روايات از نظر سند ضعيف است و دليل بر حرمت تلقى نيست زيرا دو روايت
از منهال قصّاب نقل شده است، و وى امامى مجهول الحال است. روايت ديگر از عروه بن
عبدالله است كه در سند آن عمرو بن شهر است، امّا به قول نجاشى: «ضعيف
جدّاً».[8] خود عروه
نيز مجهول الحال است. روايت ديگر هم مرسله است و اعتبارى