دورتر شدن خورشيد
از خط استوا در اختلاف فصلها و پيدايش گرما و سرما و ...، و مثل كم و زياد شدن
رطوبات بدن با كم و زياد شدن نور ماه. حتى ظاهر برخى روايات تأثير طلوع و غروب
ستارگان در حوادث زمينى است. از جمله در روايت مفصلى كه ابان بن تغلب از امام صادق
(ع) نقل كرده است، حضرت در ملاقات با سعد يمانى فرمود:
فما اسم
النجم الذي إذا طلع هاجت الإبل؟ قال اليماني: لا أدري، فقال له أبو عبدالله (ع):
«صدقت، فما اسم النجم الذي إذا طلع هاجت البقر؟» فقال اليماني: لا أدري، فقال له
أبوعبدالله (ع): «صدقت، فما اسم النجم الذي إذا طلع هاجت الكلاب؟» فقال اليماني:
لا أدري، فقال له أبوعبدالله (ع): «صدقت في قولك لا أدري ...».[1] البته از آنجا كه قول به تأثير
طلوع ستاره در هيجان شتر يا گاو و يا كلب، به نحو تأثير حقيقى و علت مستقل يا
شريكه العلّه بودن، خلاف قرآن و سنّت و برهان است بايد توجيه شود، كه در ادامه
خواهد آمد. خلاصه اينكه اوضاع فلكى، علت معدّه هستند و اگر هم تأثيرى دارند، اين
تأثير را خدا به آنها داده است و خود او نظام اين عالم را نظام اسباب و مسببات
قرار داده و او مسبّب الاسباب است ولى جبر هم نيست و هر گاه بخواهد اين تأثير را
مىگيرد، آنگونه كه آتش را بر ابراهيم گلستان نمود.
با توجه به
اين دو نكته در ارتباط با تنجيم اين بحث مطرح مىشود:
اصل صحت
علم نجوم
از قرآن و
روايات فراوان استفاده مىشود كه علم نجوم يكى از علوم واقعى است و بلكه يكى از
علوم پيامبران است و آنان واقف به اين علم بودهاند و روابط اوضاع افلاك و كواكب
را با حوادث و پديدههاى زمينى مىدانستند.
واضحترين
آيه در مورد حضرت ابراهيم (ع) است كه مىفرمايد: فَنَظَرَ
نَظْرَةً فِي النُّجُومِ^ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ.[2] البته
مرحوم طبرسى در مجمع البيان سه قول در تفسير آيه ذكر كردهاند: يك
تفسير اين است كه او نوعى بيمارى- همچون تب- داشت كه در