وى صريحاً مىگويد:
تسخيرها با انواعى كه دارند بنابر همه تعاريف سحر داخل در سحر مىباشند، حتى تعريف
شهيدين كه اضرار را معتبر دانستند تسخيرات را شامل است. از كلام فخرالدين در ايضاح
استفاده مىشود كه حرمت اين نيز از ضروريات دين است.[1]
و استدلال خود شيخ اين است كه اينها در بحث اقسام و عزائم و نفث داخل مىباشند. و
بلكه تسخير انواع حيوانات از خزندگان، درندگان، حيوانات وحشى و ... و تسخير انسان
نيز در عنوان تسخير مورد بحث و در نتيجه در عنوان سحر داخل مىباشند.[2]
امّا بر
اساس جميع تعاريف قوم از سحر، انواع تسخير را شامل نيست بلكه برخى از آنها شامل
است، فى المثل آنان كه سحر را امرى تخيلى و خدعه و نيرنگ و اظهار باطل به صورت حق،
مىدانند تسخير از مصاديق سحر نيست، زيرا امرى واقعى است. آرى با تسامح و مجازاً
نامش را سحر گذاشتن مانعى ندارد، ولى حقيقتاً سحر نيستند تا محكوم به احكام سحر
باشند.
در مقابل
ادعاى شيخ اعظم، محقق ايروانى در حاشيه مكاسب مدعى شده است كه
تسخيرات با همه انواعش از سحر خارج است و هيچكدام از تعاريف سحر در لغت و در
اصطلاح فقها، تسخير را شامل نيست و لذا اگر تسخير حرام باشد به خاطر برخى از
مقارنات يا مقدمات حرام آن است از قبيل آزار نفس مؤمن، اهانت به اسماء حسناى الهى
و ....[3]
به نظر ما
اين فرمايش نيز كليت ندارد و طبق برخى تعاريف اهل لغت و فقها، تسخير هم نوعى سحر
است. مثلًا جوهرى در صحاح گفته است: «السحر ما لطف مأخذه و دقّ»؛[4] اين تعريف قطعاً تسخير ملائكه و
شياطين و غيرهم را شامل مىشود. فاضل مقداد در تنقيح گفته است: «السحر
عمل يستفاد منه ملكة نفسانية يقتدر بها على أفعال