همه
احاديثِ ما- به جز اندكى- به ائمّه دوازدهگانهعليهم السلام مىرسد، و نقل آنها به
پيامبر صلى الله عليه و آله منتهى مىشود؛ چراكه علوم امامانعليهم السلام از اين
منبع نور برگرفته شده است.
رواياتى
را كه كتابهاى شيعه به نقل از ائمّهعليهم السلام در بر دارند، بسيار بيشتر از
رواياتى است كه اهل سنّت در صحاح ستّه گرد آوردهاند؛ هركه كتابهاى هر دو فرقه را
بررسى كند، اين امر برايش آشكار مىشود.
تنها
يك راوى، ابان بن تغلب، از يك امام (يعنى حضرت صادق عليه السلام) سه هزار حديث
روايت مىكند.
مُحدِّثان
قديمِ ما آنچه را از كلمات ائمّه به دستشان رسيد، در چهارصد كتاب جمعآورى كردند
كه «اصول» ناميده مىشد. سپس گروهى از متأخّران- كه سعيشان مشكور باد- عهدهدار
گردآورى اين كتابها و مرتّبسازى آنها شدند تا از پراكندگى آنها بكاهند و اين
اخبار به آسانى در دسترس جويندگان قرار گيرد. در اين عرصه كتابهاى مبسوطى را
باببندى كردند و اصولى را ضبط نمودند و پيراستند كه دربردارنده اسانيد متصل به
معصومينعليهم السلام بود؛ مانند كافى، مَن لا يَحْضُرُهُ الفقيه، تهذيب، استبصار،
مدينة العلم، خِصال، امالى، عيون اخبار الرضا، و ديگر كتابها[2].
[1] . السرائر 3: 563- 648؛ اين اثر جداگانه نيز به
نام« مستطرفات السرائر» به چاپ رسيده است.