بن حسن بن
وليد، نوادر محمّد بن ابى عُمَير، كتاب المحاسن احمد بن ابى عبدالله بَرقى، رساله
پدرم به من، و ديگر اصول و مُصَنَّفاتى كه طُرُق من به آنها در فهرستِ كتابهايى
كه از مشايخ و پيشينيانم برايم روايت شده، معروف است.
و
نهايت توانم را در اين راستا به كار بردم، از خدا يارى مىخواهم و بر او توكُّل
دارم و از تقصيرِ خويش آمرزش مىطلبم[1].
محقّق
حلّى در المعتبر مىنگارد:
از
امام صادق عليه السلام نزديك به چهار هزار نفر روايت كردهاند، و با تعليماتِ آن
حضرت فقهاى انديشمند بسيارى پديد آمدند؛ مانند زُرارة بن اعْيَن و دو برادرش-
بُكَيْر و حُمْران- جميل بن دُرّاج، محمّد ابن مسلم، بُرَيد بن معاويه، دو هِشام،
ابو بصير، عبيدالله، محمّد و عِمران حَلَبى، عبدالله بن سِنان، ابو صباح كِنانى و
ديگر شخصيتهاى برجسته، حتّى از پاسخ پرسشهايى كه آن حضرت داد چهار صد كتاب
نگاشته شد كه آنها را «اصُول» مىنامند.
سپس
مىگويد:
فاضلانى
جزو شاگردانِ امام جواد عليه السلام بودند؛ مانند حسين بن سعيد و برادرش حسن و
[احمد بن] محمّد بن ابى نصر بَزَنطى، و احمد بن محمّد بن خالد برقى، شاذانِ بن
فضل قمى، ايّوب بن نوح بن دُرّاج، احمد بن محمّد بن عيسى، و ديگران كه تعدادشان
زياد است و سخن را طولانى مىسازد، و كتابهاشان هماكنون ميان اصحاب نقل مىشود و
بر علم فراوانى دلالت دارد[2].
آن
گاه مىنويسد:
از
كتابهاى اين بزرگان بر نقلهايى بسنده كردم كه در آن، كوشش آنها آشكار بود و
اهتمامشان دريافت مىشد و محلِ اعتمادشان به شمار مىرفت.