پس از آن،
بلا شدّت يابد و نسل مسلمانان را به اسارت خود درآوَرَد و آنان را درهم بشكند و
خُرد سازد؛ آن گونه كه آتش هيزم را مىخاكستراند، و آسيا دانهها را مىلهاند.
در
اين دوران، مردم براى غير خدا تفقُّه مىكنند (و درك و فهمشان را به كار مىبندند)
و علم را براى عمل نمىآموزند و با اعمالِ آخرت دنيا را مىطلبند.
آن
گاه امام به كسانى از اهل بيت و خواص و شيعيانش- كه پيرامون آن حضرت بودند- رو كرد
و فرمود:
واليان
پيش از من با انگيزه مخالفت با پيامبر به اعمالى دست يازيدند، عهدش را شكستند و
سنّتش را تغيير دادند! اگر مردم را بر تركِ آنها وادارم و سنّت پيامبر را به
جايگاه خودش (آن گونه كه در زمانِ آن حضرت بود) برگردانم، سربازانم پراكنده
مىشوند و تنها مىمانم يا اندكى از شيعيانم كه فضل مرا مىشناسند و از وجوبِ
امامتِ من- بر اساسِ قرآن و سنّت- باخبرند، در كنارم خواهند ماند.
چه
خواهيد گفت اگر اين كارها را انجام دهم:
*
دستور دهم مقام ابراهيم را به جايى برگردانند كه رسولِ خدا گذارد!
*
فدك را به وارثان فاطمه بازگردانم.
*
صاعِ[1] رسول خدا
را آن گونه كه بود رايج سازم[2].
* و
زمينهايى را كه پيامبر به اقوامى واگذارد و حكمِ آن حضرت امضا و اجرا نشد، در
اختيارِ آنان قرار دهم.
*
خانه جعفر را به ورثهاش بازگردانم و بخشى از آن را كه جزو مسجد كردهاند، ويران
سازم.
[1] . صاع: شش رطل آب كه پيامبر با اين ميزان آب غسل
مىكرد، و پس از آن حضرت، آن را كم دانستند؛ و نيز پيمانهاى در كيل كه بر اساسِ
آن حقوقِ مالى و ... بايد پرداخت مىشد( م).
[2] . نگاه كنيد به: كتاب الخلاف( شيخ طوسى) 1: 129،
مسئله 73.