responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 310

برخورد خشنِ عمر در برابر صحابه، بدان جهت بود كه وى نگرش‌هاى آنان را نسبت به فقه خود دريافت و دانست كه آنان اجتهاداتِ برخلافِ سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله را برنمى‌تابند و اعتراضاتشان پيوسته ادامه مى‌يابد.

با وجود اين سخت‌گيرى، صحابه بر آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله دريافتند اصرار داشتند حتّى بعضى‌شان بر آن شدند كه فهم خليفه را پيش مسلمانان بيازمايند تا اعلام دارند كه اجتهادات عمر، نادرست و به دور از سنّت است.

بازپرسي عمر از سوي صحابه‌

در اين زمينه، دو رويداد را مى‌آوريم:

* از حارث، از عبدالله بن اوس نقل شده كه گفت:

نزد عمر رفتم، پرسيدم: زنى خانه كعبه را طواف مى‌كند سپس حيض مى‌شود، چه كند؟

عمر پاسخ داد: بايد آخرين كار او، طوافِ بيت باشد.

حارث مى‌گويد: گفتم: رسول خدا صلى الله عليه و آله [بر خلاف سخن تو] چنين مرا فتوا داد.

عمر گفت: دستت بشكند! آنچه را از پيامبر پرسيدى از من سؤال مى‌كنى تا مخالفتِ مرا دريابى‌[1]!

* از هِشام بن يحيى مخزومى نقل شده است كه:

مردى از «ثقيف» پيش عمر آمد و درباره زنى پرسيد كه خانه خدا را روز عيد قربان زيارت كرده و حيض شده است، آيا مى‌تواند پيش از آنكه پاك شود، به عرفات برود؟


[1] . مسند احمد 3: 416؛ سنن ابى داود 2: 208، حديث 2004( متن از اين مأخذ است)؛ الآحاد والمثانى 3: 228، حديث 1589؛ المعجم الكبير 3: 262، حديث 3353.

در الغدير 6: 112، اين حديث، به نقل از سنن ابى داود آمده است و در آن هست كه عمر گفت:« دو دستت بريده باد» يا« مادرت به عزايت بنشيند» چيزى را از من مى‌پرسى ...

نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 310
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست