اين است پور فاطمه و حجت خدا
جدش رسول حق بود و ختم انبيا
او را شريف كرده خدايش ز ما سوى
جارىاستحكملوحو قلم هم بر اين قضا
هرگز ز جهل تو نشود شأن او ضعيف
او را عرب عزيز شناسد عجم شريف
در هر دو دست اوست پناهنده را پناه
هرگز عدم به جود كفانش نبرده راه
دلداده فصاحت اويند مهر و ماه
سيف بلاغتش نكند ميل اشتباه
زينت فزايدش سخنش بر زبان او
اى من فداى او و غلام لبان او
در رتبه جد اطهر او ختم انبياست
در فضلو فخر امتِ جدش در ارتقاست
شيرينى شمايل او شهد كام هاست
بالاترين نعمت حق در نظام هاست
سر لوحه صفاست همه آمد و شدش
پيغام آشناست خضوع و تهجدش
رعدش به خُلف راه ندارد على الحساب
وعدشچوماههست و وفايش چو آفتاب
مأيوس بر نگشته كس از نزد آن جناب
مى بارد از سحاب سخايش عطاى ناب
بر بسته رخت از برِ او فقر از كسان
زيرا كه او غناى حق است و نوارسان
اين پيشوا ز خيل كسانى است در جهان
كايين پاك و دين كمال است حبشان
سوداى نفسشان ز صلابت بود نشان
آماده گشته بر ايشان همى جنان
اينان ائمهاند و به تقوى شعارشان
هم بهترين اهل زمين در شمارها
در بزم جودشان نزند كس دم از سخا
وندر كرم چو دولتشان نيست هيچ جا
باران رحمتند هم اينان پى غلا
شيران سطوتند و دلير نبردها
عسر معاش كى كند از دستشان برون
آن جود را كه عادتشان گشته در قرون
بر ماسوى به شأن و جلابت مقدمند
اينان به ياد حق، همه اسماء اعظمند