responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 304

امام بخارى و كتمان غربت ابوذر و تبعيد او

حدثنا على سمع هشيما أخبرنا حصين عن زيد بن وهب قال: مررت بالربذة فإذا أنا بأبى ذر فقلت له: ما أنزلك منزلك هذا؟ قال: كنت بالشام فاختلفت أنا ومعاوية فى‌ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ. قال معاوية: نزلت فى أهل الكتاب فقلت: نزلت فينا وفيهم فكان بينى وبينه فى ذاك وكتب إلى عثمان يشكونى فكتب إلي عثمان أن أقدم المدينة فقدمتها فكثر على الناس حتى كأنهم لم يرونى قبل ذلك فذكرت ذاك لعثمان فقال لى: إن شئت تنحيت فكنت قريبا. فذاك الذى أنزلنى هذا المنزل ولو أمروا علي حبشيا لسمعت وأطعت؛[1] ابن وهب مى‌گويد: از ربذه عبور كردم و ابوذر را ديدم و به او گفتم: چه چيز تو را به اين‌جا آورد؟ گفت: در شام بودم و با معاويه بر سر اين آيه: «كسانى كه طلا ونقره را زخيره مى‌كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى‌كنند آن‌ها را به عذاب دردناك بشارت بده» اختلاف كرديم. معاويه گفت: اين آيه در مورد اهل كتاب است و من گفتم: در مورد ما و آن‌ها نازل شده است و معاويه اين مطلب را به عثمان نوشت و عثمان به من نوشت كه به مدينه بيا. پس من به مدينه برگشتم و مردم شروع كردند فراوان عليه من حرف زدن گويا كه آن‌ها قبل از آن مرا نديده بودند. اين برخورد مردم را به عثمان گفتم و او گفت: اگر خواستى مردم را از اين برخورد باز مى‌دارم و نزد من خواهى بود، و اين چيزى است كه مرا به اين‌جا آورد، و اگر يك فرد حبشى را نيز امير من قرار دهند گوش مى‌دهم واطاعت مى‌كنم.

در اين حديث علت كوچ كردن ابوذر غفارى به ربذه اختلاف او با مردم و انكار مردم حركت و عملكرد او را معرفى شده است. و اين خبر اولا با اخبار مسلم در اين كه‌


[1] . صحيح بخارى، كتاب الزكاة، باب: ما ادِّي زكاته فليس بكنز، ج 2، ص 509، ح 1406.

نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 304
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست