responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 228

در صحيحين وارد شده كه اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا تحت فشار قرار گرفته و تصميم گرفتند با ابوبكر صلح كنند و براى ابوبكر چنين پيام فرستادند: «بيا با هم صلح مى‌كنيم، ولى تنها بيا و اين سخن را به اين خاطر گفت كه از حضور عمر بن خطاب بدش مى‌آمد.»[1]

البته نمونه‌ها در اين موضوع و تندى خليفه دوم نسبت مسلمين فراوان است كه نياز به ذكر بيش از اين نيست و اين واقعيت‌ها خبر مورد بحث را انكار مى‌كند و همچنين در تاريخ نمونه‌ى عملى صحيح ديده نمى‌شود كه عزت اسلام به وسيله عمر بن خطاب را در آن زمان نشان دهد.

18. مالك بن مغول‌

بخارى هفت حديث از او روايت كرده است.

قال عبد السلام بن حرب: قلت لشريك: هل لك في أخ تعوده؟ قال من؟ قلت: مالك بن مغول. قال: ليس لى بأخ من أزرى على علي وعمار؛[2] عبدالسلام مى‌گويد: به شريك قاضى گفتم: مى‌خواهى برادرى را عيادت كنى؟ شريك گفت: چه كسى است؟ گفت: مالك بن مغول. شريك گفت: كسى كه به على و عمار عيب مى‌گيرد و آن دو را تحقير مى‌كند، برادر من نيست.

از اين خبر استفاده مى‌شود كه مالك بن مغول اميرالمؤمنين عليه السلام و عمار را به تعبير اهل سنت سب مى‌كرده است، ولى با اين حال هيچ يك از محدثين و رجاليين اهل سنت اين واقعيت را در شرح حال او ذكر نكرده‌اند وگويا اين عمل او هيچ اشكالى نخواهد داشت.


[1] . صحيح بخارى، كتاب المغازى، باب غَزْوَةُ خَيْبَرَ، ح 4240؛ صحيح مسلم، كتاب الجهاد والسير، باب قول النبي صلى الله عليه و آله لا نورث ما تركنا فهو صدقة، ج 3، ص 1380، ح 1759.

[2] . ميزان الاعتدال ذهبى، ج 2، ص 272، رقم 3697.

نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست