responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 165

قال على عليه السلام للحكمين: على أن تحكما بما فى كتاب الله وكتاب الله كله لى فإن لم تحكما بما فى كتاب الله فلا حكومة لكما؛[1] اميرالمؤمنين عليه السلام به حكمين، يعنى ابوموسى و عمرو عاص فرمودند: به آنچه در قرآن است حكم كنيد و همه كتاب خدا به نفع من است. اگر طبق آنچه در قرآن است حكم نكنيد، هيچ حكمى نخواهيد داشت. راويان اين حديث همه ثقه هستند.

سبب تن دادن اميرالمؤمنين عليه السلام به امر حكمين‌

قطعا كسانى كه در قلب مرض دارند به اخبار فوق اشكال خواهند كرد كه پس چرا على به اين امر تن داد و .... پاسخ اين‌كه اولا: اصل موضوع حكمين و دست نگهدارى از جنگ با معاويه را اميرالمؤمنين عليه السلام نمى‌خواستند و قسم ياد كردند كه من نيز (مانند مالك اشتر و چهار هزار نفر ديگر) راضى به دست كشيدن از جنگ نبودم،[2] و دست بردارى از جنگ و داستان حكمين را اشعث كندى با قبيله‌اش و خوارج تحميل نمودند و اميرالمؤمنين عليه السلام به خوارج فرمودند: لشكر معاويه (وقتى شكست را ملاحظه كردند) از روى خدعه و نيرنگ قرآن را بالاى نيزه‌ها بردند، ولى شما اصرار به پذيرش آن نموديد.[3] ثانيا: در امر تحكيم، اميرالمؤمنين عليه السلام ابن عباس را نماينده خود و اهل عراق براى امر حكمين انتخاب كردند ولى اشعث كندى گفت: ابن عباس مثل خود توست، و با اين تصميم مخالفت كرد و سپس حضرت مالك اشتر را معرفى كردند كه باز اشعث و همراهانش مخالفت كردند. حضرت شداد بن اوس انصارى را معرفى كردند كه معاويه گفت: حَكَم نبايد از اهل مدينه باشد. سپس اشعث و همراهانش گفتند كه ابوموسى را


[1] . مصنف ابن أبى‌شيبة، ج 8، ص 724؛ كنز العمال، ج 11، ص 319، ح 31617.

[2] . انساب الاشراف بلاذرى، ج 1، ص 333 و 334 در چهار خبر از ابن عباس و علقمه نخعى و شعبى كه رجال سند علقمه ثقه هستند؛ المعيار والموازنة، ص 183.

[3] . انساب الاشراف بلاذرى، ج 1، ص 337.

نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 165
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست