نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 66
حقيقى را بدهيم،اينجا مطلب عكس خواهد
شد؛يعنى اصالة المجاز جارى مىكنيم از باب اينكه مجازيت،برطبق ظاهر كلام است.پس
اصالة الحقيقة يا اصالة المجاز و هكذا ساير اصول،بر محور اصالة الظهور دور مىزنند.
مبحث اصول لفظى-كه در كتب ديگر،تحت
عنوان«تعارض احوال»مطرح شده- در واقع داراى دو بخش است:
1.«اذا دار الامر بين ظاهر الكلام و خلاف ظاهرها فالاصل حمل الكلام على
ظاهره»و به تعبير كفاية«اذا دار الامر بين الحقيقة و المجاز او الاشتراك و النقل و
التقدير و التخصيص و التقييد و...فالحقيقة مقدمة»كه تا به حال مطرح شد.
2.اذا دار الامر بين المجاز و الاشتراك و...
ما بين ساير اصول دوران بود،كدامها
مقدم است؟قدما،در اين زمينه،مفصل گفتوگو نمودهاند فراجع.
نكتۀ مهم ديگر،اين
است كه اصول لفظى،بعد الفحص و اليأس جارى مىشوند،نه مطلقا(كما سيأتى در مبحث عام
و خاص).
حجيت اصول لفظى
از حجيت و ارزش اين اصول در مباحث
حجت،به طور مفصل،سخن خواهيم گفت، چون مربوط به آنجاست؛لكن به خاطر اهميت مطلب،خيلى
فشرده،در اين مقام اشارهاى مىكنيم:
كليۀ اصول لفظى كه
ذكر شد و آنها كه ذكر نشد،همه،مدرك حجيتشان يك امر است و آن بناى عقلاست.بناى
عقلاى عالم،بر اين است كه در خطابات و گفتوگوهاى معمول و متداول ميان خودشان،از
اين اصول استفاده مىكنند و به تعبير كاملتر،به«ظاهر كلام متكلم»اخذ مىكنند و
به«احتمال ارادۀ خلاف ظاهر» اعتنا نمىكنند؛چنانكه عقلاى عالم،نسبت به كلام هر
متكلمى(غير از معصوم) احتمال غفلت،خطا،شوخى،اهمالگويى يا اجمالگويى مىدهند،ولى
به هيچكدام از اين احتمالات اعتنا نمىكنند(اهمال،نه قصدش بيان است و نه اجمالگويى.
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 66