responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 52

اول:تبادر

ما معتقديم كه الفاظ و كلمات(حتى كلام اللّه مجيد)حادث هستند(خلافا للاشاعره)؛يعنى نبودند و بعدها به وجود آمدند.باز همه مى‌دانيم كه هر امر حادثى محتاج به علت محدث و موجد است و محال است كه شيئى بدون علت و سبب يافت شود.نيز مى‌دانيم كه وقتى خود الفاظ حادث بودند،به طريق اولى دلالت الفاظ بر معانى هم،از جملۀ حوادث عالم خواهد بود و آن‌هم نيازمند سبب و علت است و سبب آن،خالى از اين سه امر نيست:1.ارتباط ذاتى و مناسبت ذاتى،2.ارتباط وضعى و علقۀ وضعى،3.قرائن حالى و مقالى.قرينۀ مقالى يا لفظى يا سمعى مثل رأيت اسدا يرمى و قرينۀ حالى مثل صدور كلام از مولاى حكيم كه بر ارادۀ اطلاق قرينه است و الا قيدش را ذكر مى‌كرد.

از اين احتمالات سه‌گانه،احتمال اول قبلا در امر اول مقدمه باطل شد.قسم دوم به معانى حقيقى و قسم سوم به معانى مجازى مربوط مى‌شود.

با دانستن اين مقدمه،دربارۀ تبادر(كه علامت اول است)سه بحث داريم:

الف.تعريف تبادر،ب.اقسام تبادر،ج.اشكال تبادر و جواب آن.

تبادر،سبقت گرفتن يك معنا به ذهن انسان در مقابل ساير معانى است.در ذهن ما هزاران معنا انبار شده است.انسان وقتى لفظ خاصى را مى‌شنود،يكى از آن معانى ذهنى زودتر از همه حاضر شده و خود را بر آيينۀ لفظ عرضه مى‌كند.اين تبادر است.

تبادر دو قسم است:1.تبادر يك معنا از نفس لفظ بدون هيچ‌گونه قرينه‌اى(مثل تبادر حيوان مفترس از رأيت اسدا)،2.تبادر معنا از لفظ به كمك قرينه(مثل رأيت اسدا يرمى)كه با آمدن قرينه،معناى مجازى تبادر مى‌كند.

قسم اول،علامت حقيقت بودن است،نه قسم دوم.

اشكال دور

تبادر بر علم به وضع متوقف است؛و علم به وضع هم بر تبادر متوقف است.و هذا دور.

تبادر كردن يك معنا به ذهن،سبب مى‌خواهد و آن سبب،عبارت است علم به وضع.تا شنونده به وضع لفظ براى اين معنا،علم نداشته باشد،هرگز اين معنا به

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست