نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 267
اين دسته از عمومات مورد بحث است و اينها
اغلب تخصيص و تبصره دارند.لذا گفتهاند«ما من عام الا و قد خص».با دانستن اين
مقدمه،مىگوييم:
تخصيص در مقدمۀ اول بحث عام و
خاص روشن شد(تعريف شد)كه عبارت است از:«خروج حكمى».اينك در مقام بيان اقسام آن
هستيم.
مخصص به طور كلى بر دو قسم است:
1.مخصص لفظى،2.مخصص لبى(كما سيأتى)
مخصص لفظى هم بر دو قسم است:
1.مخصص متصل،2.مخصص منفصل.
متصل:عبارت است از آن مخصصى كه متصل به
خود عام باشد و در همان كلامى كه عام وارد شده،خاص هم وارد شده باشد مانند:اشهد ان
لا اله الا اللّه؛كه الا اللّه در كنار لا اله آمده است.و مانند:اكرم العلماء الا
الفساق منهم و...و در حكم مخصص متصل است،قرائن حاليهاى كه از كلام متكلم فهميده
مىشود و قرينه هستند بر اراده نمودن خصوص.مثل اينكه:مولى،در مجلسى،از علماى فاسق
به شدت مذمت نمود؛بعد كه از آن مجلس خارج شد،به عبدش دستور مىدهد كه:اكرم
العلماء.
اينجا از حال مولى پيداست كه مرادش
علماى عادل است.
يا مثلا:پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و
آله به عنوان رسول خدا بفرمايد:لا اله موجود.
اينجا از حال رسالت و پيامبرى او روشن
مىشود كه مرادش لا اله الا اللّه است، يعنى نفى ساير الهها را مىنمايد غير
اللّه تبارك و تعالى.
اما منفصل:عبارت است از مخصصى كه در
كلام مستقل و جدايى از عام وارد شده، يعنى عام در كلام جداگانه و خاص در كلام
جداگانه ديگرى واقع شده.مثلا:اول فرمود:اكرم العلماء،و بعد از 2 ساعت فرمود:لا تكرم الفساق من العلماء.يا بالعكس، يعنى
اول خاص را گفت و بعد عام را.
حال،مخصص متصل و منفصل باهم يك ما به
الاشتراك و يك ما به الامتياز دارند.
وجه اشتراك هر دو مخصص
هر دو قرينه مىشوند بر مراد جدى مولى:يعنى
همانطورى كه مخصص متصل قرينه
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 267