نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 143
(فرق اطلاق مقامى با اطلاق لفظى آن است
كه در اطلاق لفظى يا لحاظى،خود همان دليل اول قابل تقييد است به خلاف اطلاق
مقامى).
4.اطلاق صيغۀ امر و عينيت
آيا صيغۀ افعل،ظهور در
واجب عينى دارد يا ظهور در واجب كفائى؟
به عبارت ديگر آيا از اطلاق صيغۀ
افعل،وجوب عينى استفاده مىشود و«كفائى بودن»محتاج به بيان زايد است او بالعكس؟
مقدمه مىفرمايد:واجب در يك تقسيم دو
قسم مىشود:
1.واجب عينى،كه عبارت است از عملى كه بر همۀ مكلفين واجب
مىشود و با انجام بعضى،از عهدۀ بعض ديگر ساقط نمىشود.مثل:صلاة يوميّه و صوم رمضان و...
2.واجب كفائى،آن است كه بر همگان واجب مىشود ولى با انجام بعضى،از عهدۀ
ديگران ساقط مىگردد چون مطلوب در آن اصل فعل است از هركس صادر شود؛لذا با صدورش
از يك نفر،از بقيه ساقط مىگردد.مثل:جواب سلام.
حال،اين دو قسم،در مبحث تقسيمات واجب،با
تفصيل بيشترى خواهد آمد.اما فعلا آنچه مربوط به بحث ماست،بيان اين امر است كه صيغۀ
افعل،ظهور در كدام يك دارد؟
مىفرمايد:گاهى به دليل خاص،بر ما ثابت
شده كه اين واجب،واجب كفائى است (مثل:دفن ميت و كفن او و غسل او و...)در اينجا ما
تابع دليل هستيم.
و گاهى به دليل خاص،ثابت شده كه واجبى
عينيت دارد.باز هم ما تابع دليل هستيم(مثل نماز يوميّه و...).
و گاهى دليل خاص،دلالت بر عينى بودن يا
كفائى بودن نكرد.ما هستيم و اطلاق صيغه و نمىدانيم كه آيا اين واجب،واجب عينى است
يا كفائى؟بايد ديد از اطلاق صيغه چه استفاده مىشود؟
مىفرمايد:از اطلاق صيغه،وجوب عينى
مستفاد است و«كفائى بودن»نيازمند دليل خاص و قرينه است و از اطلاق استفاده نمىشود.دليل
مطلب آن است كه حاكم به وجوب امتثال در باب اوامر،عقل است و به عقل كه مراجعه مىكنيم،مىگويد
ما دام
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 143