يك نوع
نوگرايى در سطح جهان است. ولى ممكن است اين رؤياى بلندپروازانه هرگز قابل تحقق
نباشد؛ چرا كه پىريزى يك نوگرايى، يا «بازار جهانى» برخوردار از اصالت، اساسا
تفكرى بسيار نامطلوب و ناممكن به شمار مىآيد[1].
خلاصه
كلام اينكه نوگرايى با توجه به زمان، مكان و مخصوصا گروهبندى انسانى، شكلهاى
متنوعى به خود مىگيرد. جهت درك و فهم اين گوناگونى در نوگرايى، به خصوص از نوع
«ويژه» آن، ممكن است براى تجزيه و تحليل نهادى از نوينسازى به رويكردى نياز باشد
كه در آن به زمان، گروه و موضوع مورد نظر، كاملا توجه شده باشد.
مسأله
«پس از نوگرايى»
پس
از نيل به نوگرايى نبايد تصور كرد كه نوينسازى محقق شده است، زيرا در اين مرحله،
مردم هنوز خواستهايى دارند و اصلاحات را مىپذيرند. «پوشش نوگرايى نيز در طول
زمان مدام دستخوش تغيير و تحول است؛ چرا كه عواملى مانند مهاجرت، تحصيل و
كشمكشهاى سياسى باعث تغيير شكل شيوههاى تبعيض و محروميت مىشود. اطلاعات، عقايد
و فنآورى در اين مرحله از فرايند پايانناپذير نوينسازى يا مرحله «پس از
نوينسازى»[2]، نقش جدى
و بنيادين ايفا مىكنند. نوگرايى، از طريق نوينسازى قابل حصول است ولى حفظ و
اصلاح آن منوط به فرايندهاى «پس از نوينسازى» است. در مرحله «پس از نوينسازى،
امكان دارد فواصل موجود ميان اقتصاد، حكومت و حيات اجتماعى به پايينتر از حد مجاز
برسد و يا روابط ميان آنها به دلايلى ضعيف و گسسته شود، كه در اين صورت، نوگرايى
از دست مىرود و ممكن است به اصطلاح «گم» شود.
رابطه
متماى و تعاملى اقتصاد- حكومت- حيات اجتماعى را مىتوان بيش از پيش تعديل و يا
«تخريب» كرد كه به اين حالت «حركت رو به جلو به سوى گذشته»[3]