كمتر، در مناطق
شهرى نيز اعمال گرديد. در نتيجه، بخش زيادى از ما قبل نوگرايى «كهن» چين و
فراديرمانى ذاتى آن به روال پيشين خود ادامه يافت و در عين حال، بخشى از ساختار
سازمانى داخلى پيش از دهه 1950 نيز به موازات آن احيا گرديد. ليكن در مجموع، الگوى
آمرانه دولتى، كماكان موقعيت خود را به عنوان مهمترين الگوى تخصيص كار در مناطق
شهرى تا اواسط دهه 1990 حفظ كرده بود.
هماكنون
هر دو الگوى تخصيص كار آمرانه دولتى و مبتنى بر خانواده، فشارهاى سنگينى را در جهت
ايجاد تغيير و تحول در خود تحمل مىكنند. الگوى سنتى مبتنى بر خانواده، با رشد و
توسعه اقتصادى بازارى، نزول خود را به نظاره نشسته است. الگوى آمرانه دولتى نيز با
آشكار شدن روزافزون ناتوانى و عدم كارآيى اقتصاد دولتى، على رغم اصلاحات عديده اى
كه در آن صورت مىگيرد، به مرحله افت و ركود رسيده است. دو الگوى جديد رقيب
(بازارهاى كار مبتنى بر اجتماع و بازار كار ملى) با رشد و توسعه خود، بنيانهاى دو
الگوى قديمى مزبور را كه ويژگىهاى اساسى و اوليه ما قبل نوگرايى اما با ثبات
ساختار سازمانى داخلى چين را يدك مىكشند، تضعيف كردهاند. اين امر كه از بين چهار
الگوى رايج در دهه 1990 و پس از آن، الگوى رو به زوال مبتنى بر خانواده و الگوى در
حال ركود آمرانه دولتى، چگونه و در چه جهتى حركت خواهند كرد، همان چيزى است كه بخش
عمده آينده چين، يعنى ميزان احتمال تحقق نوگرايى در چين و ويژگىهاى آن را رقم
خواهد زد.
الگوى
تخصيص كار مبتنى بر خانواده: مقولهاى «مختص چين»
پيامد
و نتيجه نهادى الگوى سنتى تخصيص كار مبتنى بر خانواده در چين عصر حاضر اين است كه
اين الگو را مىتوان ويژگى به اصطلاح «مختص چين» دانست، زيرا حتى جمهورى خلق چين
هم شرايط و ويژگى ما قبل نوگرايى خاص چين را كه گويى عنصر ذاتى اين الگو است،
كماكان حفظ كرده است. اين الگو اگرچه ممكن است مانعى بر سر راه پيشرفت نهاد بازار
در چين باشد، ولى به واسطه تأثير سنتى خود، ثبات لازم را براى حزب قدرت طلب
كمونيست چين تأمين مىكند. به واسطه رواج همين الگو، خصوصا