تخصيص كار
به خوبى اين واقعيت را آشكار ساخت كه ساختار سازمانى داخلى چين در يك چهارراه
نهادى قرار گرفته بود. شايد نوگرايى سرانجام در چين به سرمنزل مقصود برسد، ولى
بررسى الگوهاى تخصيص كار در چين نشان مىدهد كه اين نوگرايى ممكن است داراى سبك و
سياق خيلى «چينى» باشد.
الگوهاى
كهن تخصيص كار: استمرار روند ما قبل نوگرايى نهادى
همانگونه
كه از استمرار الگوى سنتى تخصيص كار مبتنى بر خانواده به عنوان الگوى غالب تاريخ
چين برمىآيد، ساختار سازمانى داخلى شبه خانواده چين، قرنها ادامه داشته است. در
زمان حاكميت مائو (1976- 1949) روند ما قبل نوگرايى چين با قدرت، تقويت و احيا
گرديد؛ كه وجود الگوى واحد و يكسان آمرانه دولتى در شهرهاى جمهورى خلق چين و
حاكميت نوع روستايى آن، يعنى كمونها در مناطق روستايى، مؤيد اين واقعيت است. اين
الگوى آمرانه دولتى (و الگوى «اشتراكى» تخصيص كار در مناطق روستايى) را مىتوان
نوع بزرگشده، منشعب (تحريفشده) و متمركز الگوى سنتى تخصص كار در سطح ملى تلقى
كرد. اين الگوى «انقلابى» ولى در عين حال سنتى، در عرض توسعه به موازات نهادهاى
اجتماعى پراكنده در گوشه و كنار كشور، مانند خانواده، حول محور نهادهاى سياسى
مركزى، يعنى دولت شبهخانواده جمهورى خلق چين، شكل گرفت. به همين دليل بود كه
ساختار سازمانى داخلى شبه خانواده چين، از هر جهت به طور مفرط، بزرگ و بزرگتر شد.
ولى به واسطه افراط و تندروى بيشتر از حد و نيز به دليل بروز تغيير و تحولات زياد
در محيط بيرونى، گوئى مقدر شده بود اين ما قبل نوگرايى «جديد» عمرى به مراتب
كوتاهتر و ناپدارتر از نوع «قديمى» و كهن خود اشته باشد. ديرى نپاييد كه يك
انفجار نهادى شتابان، در قالب يك «چرخه سلسلهاى» بسيار پربهاى ديگر، از دور دست
افق نمودار گرديد.
اصلاحات
«دنگ شيائوپينگ» الگوى سنتى و سراسرى متمركز مائو را از دور خارج ساخت و الگوى
سنتى تخصيص كار مبتنى بر خانواده را به مناطق روستايى، كه بخش اعظم جمعيت چين را
در خود جاى دادهد بود، بازگرداند. عين اين اقدام، البته با شدتى