كمك نيروهاى
اجتماعى، مسير اين بازار نوظهور را كه يكى از تبعات جالب آن همين «نوگرايى» به سبك
چينى است، تغيير دهد. چنين به نظر مىرسد كه در سالهاى پايانى دهه 1990 ساختار
سازمانى داخلى چين به شكل آميزهاى عظيم از عناصر گذشته و آينده درآمده است.
حاكميت چهار الگوى تخصيص كار در جمهورى خلق چين، از ماهيت در حال گذار ساختار
سازمانى داخلى چين حكايت مىكند. اينك جمهورى خلق چين در يك چهارراه نهادى قرار
گرفته است كه همزيستى منحصر به فرد چهار الگوى تخصيص كار در چين، گواهى روشن بر
اين مدعاست.
در
فصل حاضر، ضمن بررسى الگوهاى كنونى تخصيص كار در جمهورىهاى خلق چين، ساختار
سازمانى داخلى چين و تغييرپذيرىهاى آن در چين عصر حاضر، به طور مشروح مورد بحث
قرار مىگيرد. در بخش 1، نظرها و مفروضاتى چند پيرامون ساختار سازمانى داخلى چين و
چگونگى تحول آن در جهت نيل به نوينسازى، تشريح مىگردد. در بخش 2، پيرامون چهار
الگوى تخصيص كار كه هماكنون در چين به موازات هم اجرا مىشوند به تفصيل بحث
مىشود. اين چهار الگو عبارتند از: الگوى سنتى احيا شده مبتنى بر خانواده، الگوى
آمرانه دولتى، بازارهاى كار مبتنى بر اجتماع [محلى] و يك بازار كار ملى نوظهور.
اين بخش در مجموع حول بررسى اهميت نهادى اين چهار الگو و پيامدهاى ناشى از تغيير و
تحولات حاصله در آنها دور مىزند. بخش 3 نيز به خلاصهاى از مطالب فصل اختصاص
دارد.
1-
مطالعه نظرها و مفروضات پيرامون فرايند نوينسازى در چين
مطالعه
و بررسى روند نوينسازى در كشورى به وسعت و پيچيدگى چين، تلاشى در خور ستايش و در
عين حال، بالقوه مبتنى بر پارهاى حدس و گمانهاست. ارائه توضيحات بيشتر درباره
پرسشها و پارامترهاى موجود در مطالعه حاضر كمك مىكند تا از پيچيدگى تقريبا ماهوى
موضوع، تا حدودى كاسته شود. به نظر مىرسد لازم است از ساختار سازمانى داخلى چين
تا حوالى اواخر دهه 1970 كه نقطه آغازين اصلاحات چين به شمار مىآيد، يك بررسى
اجمالى صورت مىگيرد. به عنون پيشفرضهاى