حزب كمونيست
چين كه خود را به شعار طرفدارى از ايدئولوژى به اصطلاح «نوين» يا «تجددخواه» و
«علمى» ماركسيسم مجهز كرده بود با توسل به زور و قدرت، رابطه ما قبل نوگرايى بين
اقتصاد، حكومت و حيات اجتماعى را به قيت جان ميليونها انسان در چين تقويت كرد.
اينك با توجه به تحليل ارايه شده پيرامون متحول شدن الگوهاى تخصيص كار در دهه 1950
مىتوان دريافت كه سال 1957 نقطه عطفى بسيار مهم در تاريخ جمهورى خلق چين به شمار
مىآيد(Tang Tsou in Nee
Mozingo 3891 ,58 -68) . در آن زمان حزب انقلابى و قدرتطلب كمونيست چين
سرسختانه مصمم شده بود كه به بهانه تحقق اهداف سياسى داراى بار ارزشى سنتى، روند
نوينسازى چين را از مسير خود منحرف سازد و براى نيل به اين مقصود، راهى بهتر از
حذف كلى بازار نبود. چاره كار پس از فروپاشى الگوى قديمى تخصيص كار بر منباى
خانواده، روى آوردنبه يك الگوى آمرانه و مستبدانه دولتى در هر دو مناطق شهرى و
روستايى بود. با اين اقدام حزب كمونيست چين، امكان نيل به نوينسازى براساس حركت
خودجوش بازار حتى از گذشته هم ضعيفتر شد.
5-
خلاصه مطالب فصل
تاريخچه
تخصيص كار در چين نشان مىدهد كه الگوى غالب تخصيص كار در چين قبل از دهه 1980،
الگوى سنتى مبنى بر خانواده و نوع مائوئيستى آن بوده است. بازار در اين برهه، نهاد
اقتصادى مهمى به شمار نمىآمد و ساختار سازمانى داخلى چين عمدتا از يك مجموعه شبه
خانواده، غير متمايز و دولتمحور اجتماعى- سياسى- اقتصادى تشكيل مىشد. جمهورى خلق
چين به رهبرى مائو روند ما قبل نوگرايى سنتى چين را تقويت و جهت روند تغييرات
نهادى را كه از 1840 تا 1949 با ظهور الگوهاى گوناگون تخصيص كار همراه بود، عوض
كرد. الگوى غالب تخصيص كار در جمهورى خلق چين تا دهه 1980، الگوى آمرانه و دولتى
در هر دو مناطق روستايى و شهرى بود كه يك الگوى اجتماعى كوچك مبتنى بر جامعه، آن
را تكميل مىكرد. ازاينرو، ترتيب نهادى در جمهورى خلق چين به رهبرى مائو عمدتا
همان ترتيبى بود كه در ساختار