روند
تجارىسازى بر اثر تأثيرات خارجى، توأم با سقوط ناگهانى و سريع قدرت رهبرى و توان
اجرايى مركز، وضع را به روزبهروز وخيمتر مىكرد. خيل عظيم دهقانان بيكار، با
ايجاد آشوب و بلوا در سراسر كشور، زمينه لازم را براى وقوع انقلاب و تغيير الگوهاى
تخصيص كار، فراهم كردند و در واقع، آتش انقلاب را دامن زدند. فروپاشى
اجتنابناپذير رژيم فاسد «كينگ»، با شكلگيرى ترتيبات نهادى جديدى چون اعطاى
امتيازهاى ويژه به برخى شهرهاى تحت كنترل بيگانگان، تضعيف ساختار اجتماعى- سياسى
خانوادهمدار و پيدايش رژيمهاى محلى خودمختار در گوشهوكنار چين، همراه بود.
فرهنگ چين كه ريشه در قرون و اعصار طولانى داشت، شديدا از سوى نسل جديد روشنفكران
چين نفى شد و مورد تزايد قرار گرفت. دوره بعدى به نام عصر جمهوريخواهان (49- 1911)
با هجوم و تجاوز مستمر بيگانگان و تضعيف حكومت مركزى، توأم بود؛ حكومتى كه در واقع
تداوم بخش ويژگىهاى دهشتناك سلسله نالايق و نامشروع «كينگ» به شمار مىآمد.
فروپاشى بسيارى از نهادهاى كهن، كه عموما كنترل سياسى چندانى بر آنها اعمال
نمىشد، همزمان با تأثيرات شديد خارجى، عميقترين دگرگونىها را در ساختار سازمانى
داخلى چين به دنبال داشت. نمونه بارز اين تحولات آن بود كه شيوههاى تخصيص كار در
چين، بلافاصله قالبهاى جديدى به خود گرفت.
بازار
كتار و تحريفات بنيادين
با
اين حال، روند تخصيص كار در چين، به ويژه در مناطق روستايى كه بخش اعظم مردم چين
را در خود جاى مىداد، كماكان تحت سلطه همان الگوى سنتى مبتنى بر خانواده بود.
دهقانان زميندار، اجارهدار و بيكار، همچنان الگوى اصلى تخصيص نيروى كار روستايى
را تشكيل مىدادند. بسيارى از واحدهاى كوچك و بزرگ صنعتى و تجارى شهرى، كارگران
خود را تقريبا براساس همان شيوههاى قبلى به كار مىگرفتند. با اين حال، از اواسط
قرن نوزدهم به بعد، تغيير اساسى در الگوهاى تخصيص كار نمودار شد.
مهمترين
تغيير حاصله در الگوى تخصيص كار طى اين دوره از تاريخ چين، ظهور