بود. با اين
حال، مقدارى قدرت تحرك كارى به دست آورده بودند كه اگرچه چندان قابل توجه نبود،
ولى قطعا ميزان اين تحرك بيشتر از زمان بندگى آنها بود. نظامبندى عملا تا قرن
نوزدهم در سرتاسر تاريخ چين به چشم مىخورد، البته جز در پارهاى مناطق خاص مانند
تبت و برخى استانهاى جنوب غربى نظير بوتان، اهميت قبلى خود را از دست داده بود.
منبع اصلى تأمين بنده، دهقانانى بودند كه طبق احكام دولتى و يا پس از اسارت در
جنگ، مجددا به بنده تبديل مىشدند. در هر حال، الگوى تخصيص كار از نوع بندگى را
نمىتوان يكى از الگوهاى عمده تخصيص كار در تاريخ چين به شمار آورد.
بردگى
(بردهدارى) يكى از شيوههاى مهم تخصيص كار، مخصوصا پس از وقوع يك جنگ عظيم با
بروز تغييرات كلى در يك سلسله امپراتورى، بود. اين شيوه حتى در قرن نوزدهم، البته
در سطحى بسيار اندك، نيز معمول بود. با توجه به نهادى بودن همهجانبه خانواده،
نظام بردگى در چين هرگز به حد كمال نرسيد. جداى از بردگان و خدمتكاران خانگى،
واحدهاى صنعتى دولتى، نظير صنايع استخراج مواد معدنى و توليد فرآوردههاى چينى، توليد
ابزارآلات جنگى و ضرب سكه، كه قبل از سلسله «چين» استقرار يافته بودند، تقريبا
بيشترين ميزان نيروى كار را از بين بردگان تأمين مىكردند(Zhu 8891 ,3
,93 -04) . جز مدارك
پراكنده و متفرق، شواهد متقنى دال بر وجود بازارهاى بردهفروشى در تاريخ چين وجود
ندارد. بسيارى از حكومتها، براى تأمين نيروى كار مورد نيار پروژههاى و طرحهايى
چون ساخت آرامگاه، احداث ابنيه و تأسيسات آبرسانى و عمارتسازى، از زندانيان و
اسراى جنگى استفاده مىكردند.
لذا،
اگرچه كاربرد اين نوع الگوى تخصيص كار، مدتهاى طولانى ادامه داشت، ولى در مجموع،
چيزى جز مكمل الگوى تخصيص كار مبتنى بر خانواده نبود.
تجارىسازى،
صنايع دستى و بازارهاى كار محلى
در
بخش اعظم تاريخ چين تا قرن دوازدهم ميلادى، بسيارى از صنايع دستى، مانند آهن، نمك،
استخراج مواد مصرفى، ضرب سكه، تسليحات، ابريشم و چينى، غالبا به شكل كاملا
انحصارى، در اختيار دولت امپراتورى قرار داشت. اين نوع انحصار دولتى