فصل سوم:
مرورى بر تاريخچه ساختار سازمانى داخلى چين: ويژگى منحصر به فرد ساختار ما قبل
نوگرايى
علوم
اجتماعى، مطالعهگرا و شديدا متكى بر جريانات تاريخى است. علايق، معارف،
توانمندىها و نهادهاى انسانى، تماما پديدههايى تاريخىاند كه ردپايى عميق و روشن
از خود در گذر تاريخ بر جاى مىگذارند. ازاينرو، تاريخ، نه تنها گذشتهها را در
خود ثبت و ضبط مىكند، بلكه آموزنده بوده و به تنوير افكار نيز كمك مىكند. نهادها
و دگرگونىهاى نهادى در يك گروهبندى انسانى- يا ملت- تنها در چارچوبى تاريخى قابل
بررسى و ارزيابى است؛ حتى اگر مفهوم «نوگرايى» تا حدودى جنبه عينى پيدا كند و كمتر
به زمان خاص، اشاره داشته باشد. تاريخ در عمل، سرنخهاى اصلى را كه ما براى درك كردن
نهادهاى انسانى نياز داريم در اختيارمان قرار مىدهد؛ زيرا بسيارى از ويژگىهاى
بارز مجموعاى از نهادهاى خاص، فقط به تدريج و به مرور زمان، شكل مىگيرند. نهادها
نيز مشروعيت همهجانبه خود را تنها در طول زمان به دست مىآورند.
فقط
يك بررسى و مرور تاريخى قادر است قدرتى جبرى را كه باعث مىشود بسيارى نهادها
فراتر از عمر مفيد خود دوام آورند؛ بر ما آشكار سازد و نشان دهد كه اين نهادها
چگونه به مرحله درونى شدن، كه همان مرحله شكلگيرى فرهنگهاست، مىرسند.
فقط
يك بررسى تاريخى از شرايط و موقعيت بيرونى يك ملت مىتواند به ما كمك كند تا ترتيب
و توالى يك فرايند نوينسازى را از نظر زمانبندى نسبى آن، درك كنيم. حتى براى
مطالعه تغييرات نهادى در ملتى مانند چين، كه از تمدنى بسيار كهن برخوردار است،
چارهاى جز برررسى تاريخى وجود ندارد.