كلمات ساده
او را مخاطب قرار دادم بلافاصله خوابيدم و به خواب عميقى فرو رفتم كه ناگهان درب
حجره گشوده شد و فريادى غرّا سكوت حجره را شكست كه از شدّت آن صدا از خواب بيدار
شدم در حالى كه دلهره و اضطراب وجود مرا گرفته بود زائرى ايرانى را ديدم كه با
آغوش گرم خود مرا مخاطب قرار داده و مىگويد: