responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فضائل و برکات نماز جمعه و جماعت در دنيا و آخرت نویسنده : مُهری، محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 82

کوتاه تر بود، لکن از (کال طرق) به آن طرف کوهستاني بود، به همين جهت در زمستان و برف گاه ممکن بود که مسافران نتوانند به آساني بگذرند، باري حاج علي اکبر مي‌گفت غير از ما جمعي ديگر نيز به همان قهوه‌خانه پناه آورده بودند. شب فرا رسيده بود که اتومبيلي از طرف مشهد رسيد و چهار نفر از جوانان پولدار و خوشگذران مشهد که چهار خانم را با خود داشتند و نمي‌دانم به کجا مي‌خواستند براي خوشگذراني بروند به سبب برف و تاريکي ناچار به همين قهوه‌خانه پناه آوردند، آمدن آنها در آن شب تاريک برفي در ميان کوهستان ها، بزم عشرتي مجاني براي مسافران به وجود آورد، جوانان بطري هاي مشروب و خوارکي ها را چيدند و زن ها بعضي به خوانندگي و بعضي به رقص پرداختند.

در گرما گرم اين بساط درِ قهوه‌خانه باز شد و مرحوم حاج آخوند با سه چهار نفر که از تربت به مشهد مي‌رفتند و مرکبشان الاغ بود، از ناچاري برف و تاريکي شب رو به همين قهوه‌خانه آورده بودند و از صاحب قهوه‌خانه اجازه مي‌خواستند که به آن ها جايي بدهد و او گفت سکوي آن طرف خالي است. حاج علي اکبر مي‌گفت: من با مشاهده اين وضع هراسان شدم و گفتم نکند يا از جانب حاج آخوند نسبت به اين ها تعرضي بشود يا از جانب اين ها به آن مرد اهانت شود، و آماده شدم که اگر خواستند به حاج آخوند اهانت کنند، در مقام دفاع برايم هر چه باداباد.

لکن حاج آخوند وارد قهوه‌خانه شد، به طوري که گويا، نه کسي را مي‌بيند و نه چيزي مي‌شنود و به سوي آن سکو رفت و چون نماز

نام کتاب : فضائل و برکات نماز جمعه و جماعت در دنيا و آخرت نویسنده : مُهری، محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست