responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 998

اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، ابویعقوب


نویسنده (ها) :
یونس کرامتی - محمدجواد انواری
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 4 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اسحاقِ بنِ سلیمانِ اسرائیلی \eshāq-ebn-e soleymān-e esrāˀili\ ، ابـویعقـوب (ح 241 - پـس از 341 ق/ 855 -952م)، پزشک پرآوازه و فیلسوف نوافلاطونی یهودی. او اهل مصر، و شاگرد اسحاق بن عمران (ه‌ م) و نیز استاد ابن‌جزار (ه‌ ‌م) بود.

زندگی

در هیچ‌یک از منابع متقدم، از سال تولد اسحاق یاد نشده است و تنها با توجه به اینکه بنابر همۀ مآخذ، او به هنگام مرگ، بیش از 100 سال داشته است، می‌توان تاریخ ولادتش را تخمین زد. به گفتۀ ابن‌جلجل در کتاب طبقات الاطباء ــ کهن‌ترین مأخذ باقی‌مانده دربارۀ اسحاق بن سلیمان ــ وی چشم‌پزشکی مصری بود که به قیروان رفت و ملازم و شاگرد اسحاق بن عمران شد (ص 87). در مآخذ دیگری نیز به شاگردی او نزد اسحاق بن عمران اشاره شده است (صاعد، 88؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، 37؛ ابن‌فضل‌الله، 308). از سوی دیگر، بنابر سخنانی که ابن‌جزار از اسحاق بن سلیمان شنیده، و در اخبار الدوله آورده است، اسحاق به روزگار زیادة‌الله سوم اغلبی از مصر به قیروان رفت و زمانی به قیروان رسید که زیادة‌الله همراه سپاهیانش در اُربُس اردو زده بود. زیادة‌الله با شنیدن خبر رسیدن اسحاق، از پی او کس فرستاد و وی را نزد خود خواند (نک‌ : ابن‌ابی‌اصیبعه، همان‌جا). ابن‌عذاری، بدون استناد به ابن‌جزار، این رویداد را در میانۀ سال 293ق یاد کرده است (ص 141).
بیشتر پژوهشگران معاصر، ضمن استناد به گزارش ابن‌جلجل، برآن‌اند که اسحاق بن عمران به فرمان همین امیر اغلبی به قتل رسیده است. از مجموع این سخنان چنین برمی‌آید که اسحاق بن سلیمان از 293ق/ 906م در قیروان نزد اسحاق بن عمران به تحصیل پرداخته، و ملازم وی شده است. اما اسحاق بن سلیمان در آن زمان دست‌کم 50 سال داشته، که نه سن وی برای تحصیل مناسب بوده، و نه در روزگاری چنین کوتاه (293ق تا حداکثر پایان حکومت زیادة الله در 296ق)، فرصت چندانی برای تحصیل و ملازمت اسحاق بن عمران داشته است. از سوی دیگر، ابن‌عذاری به صراحت از قتل اسحاق بن عمران در 279ق، به دستور ابراهیم ثانی، سخن گفته است (ص 122). در این صورت، باید گفت که اسحاق بن سلیمان دست‌کم یک بار در زمان ابراهیم ثانی و پیش از 279ق، درحالی‌که چشم‌پزشکی جوان بوده، به قیروان رفته، و نزد اسحاق بن عمران به تحصیل پزشکی پرداخته است؛ یا آنکه این امر در جایی جز قیروان و شاید در زادگاه اسحاق بن سلیمان، یعنی مصر، صورت گرفته است؛ چه، ابن‌فضل‌الله عمری به روشنی از اقامت اسحاق بن عمران در مصر، پیش از رفتن به قیروان، یاد کرده است (همان‌جا).
ابن‌ابی‌اصیبعه به نقل از ابن‌جزار می‌نویسد که ابوعبدالله شیعی پس از پیروزی بر زیادة‌الله و رسیدن به رقاده، اسحاق را بزرگ داشت و به خود نزدیک ساخت و اسحاق نیز سنگ کلیۀ او را درمان کرد (همان‌جا). اسحاق پس از ابوعبدالله، عبیدالله مهدی را خدمت کرد و تا پایان زندگی در خدمت فاطمیان بود (نک‌ : ابن‌اثیر، 497-498؛ عباس، 236). صاعد اندلسی سال مرگ او را نزدیک به 320ق دانسته است (ص 233) و ابن‌ابی‌اصیبعه و بسیاری از معاصران از او پیروی کرده‌اند. اما اسحاق دست‌کم تا 341ق زنده بوده است، زیرا برپایۀ روایتی که تاریخ‌نگاران بسیاری بدان اشاره کرده‌اند، وی در 29 شوال 341 به درمان ابوطاهر اسماعیل منصور فاطمی پرداخت که در اثر نپذیرفتن اندرز او، به شدت بیمار شده بود. اما اسحاق برای بی‌خوابی او دارویی نداد؛ چه، این کار را خطرناک می‌دانست. خلیفه درمان وی را نپسندید و پزشکی دیگر خواست. اطرافیان خلیفه پزشک جوانی به نام ابراهیم را نزد او آوردند و ابراهیم کاری را که اسحاق از آن خودداری کرده بود، انجام داد و خلیفه به خواب رفت. اسحاق چون شنید که به خلیفه داروی خواب‌آور داده‌اند، دانست که او مرده است. اطرافیان خواستند ابراهیم را بکشند، اما پایمردی اسحاق او را از مرگ رهایی داد (ابن‌اثیر، همان‌جا؛ ابن‌خلکان، 235-136؛ قس: مقریزی، اتعاظ...، 131-132، المقفیٰ...، 188-189).

دیدگاه فلسفی

اسحاق بن سلیمان را نخستین کسی دانسته‌اند که سنت فلسفی نوافلاطونی را به جهان یهودی شناسانده است. چند اثری که در زمینه‌های فلسفی از او برجا مانده است، تأثیرپذیری‌اش را از یعقوب بن اسحاق کندی، نخستین فیلسوف مسلمان، نشان می‌دهد. به‌جز کتاب الحدود و الرسوم اسحاق که بیشتر مبتنی بر رساله‌ای از کندی در باب حدود و تعریفات است (نک‌ : کندی، 165 بب‌ ؛ استرن، 22-23)، اثری از او با عنوان «فصلی دربارۀ عناصر» به‌دست آلتمان شناسایی، و چاپ شده است. آلتمان از این اثر پی به منبعی برده، که اسحاق از آن بهره می‌گرفته، و از آن دست آثار نوافلاطونی به عربی بوده است که تا سده‌های بسیار، به‌نادرست، به ارسطو نسبت داده می‌شده‌اند (نک‌ : EI 2، ذیل «اسحاق بن سلیمان اسرائیلی»). به همین گونه، کتاب الجواهر او، که تنها پاره‌ای از آن برجای مانده، نیز شرح‌گونه‌ای است بر همان اثر نوافلاطونیِ منسوب به ارسطو (استرن، همان‌جا).
ویژگی کار اسحاق در کوشش او برای سازگار کردن نظریۀ نوافلاطونی فیضان یا صدور یا عقیده‌ای که در کتاب مقدس در زمینۀ آفرینش الٰهی طرح شده است، خلاصه می‌شود. بر این اساس، وی کوشیده است در عین پذیرش نظریۀ صدور، که بیانگر صدور ازلی و ضروری آفریدگان از ذات خداوند است، جایی برای خلقِ «از عدم» باز کند (نک‌ : EJ 1, V/ 1067؛ ولفسن، 368-371). در کتاب الاسطقسات او برهانی در اثبات خلق از عدم آمده است که بیشتر، صورتی کلامی دارد تا فلسفی (همو، 385). جنبۀ دیگر این کوشش، تمایزی است که وی میان دو مرحله از آفرینش الٰهی قائل شده است: در مرحلۀ نخست، قدرت خداوند و ارادۀ خلاق او به خیر تجلی می‌یابد، و در مرحلۀ دوم ــ که همۀ آنچه در نظریۀ نوافلاطونی آفرینش بیان می‌شود، منطبق بر آن است ــ موجودات به ترتیبی خاص، از عالی تا سافل یا از عقل کلی تا اجسام، از ذات الٰهی صادر می‌شوند (EJ 1, IX/ 1064, XIII/ 433-434).
در آثار فلسفی اسحاق، وجه عرفانی حکمت نوافلاطونی نیز با سنت یهودی پیوند یافته است، چنان‌که باور دینی به بهشت برین، بر واپسین مرحله از سیر بازگشت و تعالی نفس به سوی نور اعلیٰ تطبیق شده است (نک‌ : همان، IV/ 359, XV/ 176-177).

مآخذ

در پایان مقاله. محمد جواد انواری (دبا)

آثـار

بیشتر آثار اسحاق به زبانهای لاتین و عبری، و برخی از آنها به زبانهای جدید اروپایی ترجمه شده است. پژوهشگران معاصر بیش از هر چیز به آثار فلسفی وی، که بیشتر برای یهودیان اهمیت دارد، پرداخته‌اند، اما به آثار پزشکی او، به‌ویژه مآخذی که بدانها استناد کرده، کمتر توجه شده است. از این رو، در اینجا بیشتر به آثار پزشکی اسحاق پرداخته شده است. برخی از آثار اسحاق اینهاست:

1. الاغذیة و الادویة

از مشهورترین و مفصل‌ترین کتابهای اسحاق بن سلیمان که با عنوانهایی چون الاغذیة یا فی الغذاء و الدواء (ابن‌جلجل، همان‌جا) از آن یاد شده است. تنها نسخۀ کامل این کتاب در 4 جزء به شماره‌های 3604-3607 در کتابخانۀ فاتح، با عنوان الاغذیة، موجود است (دیتریش، 135-142). سزگین تصویر همین نسخه را در 1986م به چاپ رسانده است. کنستانتین آفریقایی این کتاب را با عنوان «رژیم عام [غذایی] و خاص [دارویی]» به لاتین ترجمه، و به خود منسوب کرده است. ظاهراً وی عنوان فی الغذاء و الدواء را مد نظر داشته است. بخشهایی از این ترجمه در 1487م در پادوا به چاپ رسید که نخستین اثر چاپ‌شدۀ اسحاق به‌شمار می‌رود. این ترجمه بارها، و از جمله در مجموعه آثار اسحاق، و مجموعه آثار کنستانتین، چاپ شده است.

2. کتاب الحمیات

که اسحاق به آن بسیار می‌بالید. از متن عربی آن، چندین نسخه در دست است (GAS, 296). این اثر به زبانهای لاتین (توسط کنستانتین)، کاستیلی و ظاهراً اسپانیایی، ترجمه شده است.

3. کتاب البول

که کنستانتین آن را به لاتین ترجمه کرده است. کمبل بر آن است که اصل عربی ترجمۀ لاتینِ موجود، از آن عبداللطیف بغدادی است (p. 74)، اما مأخذ او دانسته نیست.

4و5. الاسطقسات و الحدود و الرسوم

که گراردوس کرِمونایی آنها را به لاتین ترجمه کرده است. آلتمان و اشترن هر دو را با بهره‌گیری از متن عربی به انگلیسی ترجمه کرده‌اند و متن لاتین کتاب دوم را نیز به چاپ رسانده‌اند. هیرشفیلد ترجمۀ عبری همین کتاب را با مقدمه‌ای کوتاه در «جشن‌نامۀ» 80 سالگی اشتاین‌اشنایدر چاپ کرده است (نک‌ : فریدنوالد، 179-184).
آثار دیگر اسحاق اینهاست: بستان الحکمة، المدخل الی المنطق، المدخل الی صناعة الطب، کتاب فی الحکمة، کتاب فی النبض و کتاب فی التریاق (ابن‌ابی‌اصیبعه، همان‌جا). آثار دیگری، مانند کتاب فی المالیخولیا و پندنامه‌ای مشتمل بر 50 پند به پزشکان، نیز به وی منسوب شده است.

مآخذ

ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، به‌کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق/ 1882م، ج 2؛
ابن‌اثیر، الکامل، ج 8؛
ابن‌جلجل، سلیمان، طبقات الاطباء و الحکماء، به‌کوشش فؤاد سید، بیروت، 1955م؛
ابن‌خلکان، وفیات، ج 1؛
ابن‌عذاری، احمد، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، به‌کوشش ژرژ سـرافن کـولن و اِواریست لـوی ـ پـروانسال، بیـروت، 1948م، ج 1؛
ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، چ تصویری، به‌کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1988م، ج 9؛
صاعد اندلسی، طبقات الامم، به‌کوشش لویس شیخو، بیروت، 1912م؛
عباس، احسان، حاشیه بر وفیات (نک‌ : هم‌ ابن‌خلکان)؛
کندی، یعقوب بن اسحاق، الرسائل الفلسفیة، به‌کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، 1369ق/ 1950م، ج 1؛
مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفاء، به‌کوشش جمال‌الدین شیال، قاهره، 1367ق/ 1948م، ج 1؛
همو، المقفی الکبیر، به‌کوشش محمد یعلاوی، تونس، 1407ق/ 1987م؛
نیز:

Campbell, D., Arabian Medicine and its Influence on the Middle Ages, London, 1926 (repr. Amsterdam, 1974), 2 vols. in 1, vol.I;
Dietrich, A., Medicinalia Arabica, Göttingen, 1966;
EI 2;
EJ 1;
Fridenwald, H., «Manuscript Copies of the Medical Works of Issac Judaeus...», Annals of Medical History, 1929;
GAS, vol. III;
Stern, S. M., «Issac Israeli», DSB ;
Wolfson, H. A., The Philosophy of the Kalam, Cambridge (MA), 1976.

یونس کرامتی (دبا)

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 998
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست