responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 592

ارتجاع


نویسنده (ها) :

آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 11 دی 1398
تاریخچه مقاله

اِرْتِجاع [ertejāʾ]، مشیی که معمولاً در منتهى‌الیه طیف راست سیاسی قرار می‌گیرد. در اصطلاح فنی‌تر سیاسی، ارتجاع به مشیی اشاره دارد که مخالف برخی شکلهای تغییرات مترقیانه است. به کسی که دارای چنین مشیی باشد، مرتجع می‌گویند. این اصطلاح همچنین به کسی اطلاق می‌شود که به بازگشت به رژیم گذشته تمایل دارد. محافظه‌کاران دارای ایدئولوژی افراطی هم مرتجع خوانده می‌شوند، به‌ویژه آن دسته از محافظه‌کارانی که آرزوی بازگشت به نظمی واقعی یا خیالی را در سر دارند و می‌خواهند از راههای قهرآمیز برای‌رسیدن به هدف استفاده کنند.
ارتجاع به معنای محافظه‌کاری افراطی، مخالفت با پیشرفت و لیبرالیسم است و غالباً به عنوان لفظی با بار منفی به‌کار می‌رود و به مشی کسانی دلالت دارد که می‌خواهند صورت یا صورتهایی از تحول «مترقیانۀ» ادعا شده را معکوس کنند. مرتجعْ مخالف تغییرات یا توسعه است و به هدفهای کسانی که قصد ایجاد تغییر در جامعه دارند، واکنش منفی نشان می‌دهد.
در غرب، در سراسر سدۀ 19م/13ق به کسانی مرتجع گفته می‌شد که به حفظ ارزشهای فئودالی یا اشرافی در مقابل روند صنعتی شدن، جمهوری‌خواهی یا لیبرالیسم تمایل داشتند. مارکسیستها به کسانی مرتجع می‌گفتند که در برابر تغییرات انقلابی، به‌ویژه انقلاب سوسیالیستی مقاومت می‌کردند یا مخالف انقلاب بورژوایی سدۀ 18م و دهۀ اول سدۀ 19م بودند. مرتجعان در چارچوب سیاستهای اروپایی سدۀ 19م، کلیساییان، اشراف سلطنت‌طلب و همۀ کسانی بودند که از حکومت شاهان و دخالت کلیسای کاتولیک در سیاست جانبداری می‌کردند. در فرانسه، کسانی که از حاکمیت سنتی وارثان خاندان بوربُن هواداری می‌کردند، به گونه‌ای مرتجع خوانده می‌شدند. سلطنت‌طلبان در دورۀ جمهوری سوم، گروه مرتجعی بودند که بعدها به آنها «محافظه‌کار» گفتند. در سدۀ 20م، اصطلاح مرتجع اغلب برای مخالفان انقلاب سوسیالیستی، نظیر حامیان روسهای سفید پس از انقلاب اکتبر، به کار می‌رفت. حامیان رژیمهای اقتدارگرای اروپایی، نظیر حکومتهای ویشی در فرانسه، فرانکو در اسپانیا و آنتونیو سالازار در پرتغال را نیز مرتجع خوانده‌اند.
در تاریخ اروپا ارتجاع برای نخستین‌بار به عنوان واکنشی در برابر انقلاب فرانسه تعریف شد. ارتجاع تِرمیدوری (ارتجاع دورۀ بازگشت) حرکتی درون انقلاب فرانسه در برابر افراط‌گرایی ژاکوبَنها بود که حکومت رعب و وحشت رُبِسپیِر (ه‌ م) را در 27 ژوئیۀ 1794 به مرحلۀ پایانی خود رساند. ارتجاع ترمیدوری در مفهوم عام‌ترِ این اصطلاح، ارتجاع به حساب نمی‌آید.
شاهان روسیه، پروس و اتریش در جریان کنگرۀ وین اتحادی را شکل دادند که در پی بازگرداندن سلطنت و سرکوبی حرکتهای انقلابی بود و لاجرم ماهیتی ارتجاعی داشت. این گرایش ارتجاعی در اروپا با جنبشی در فرانسه و زمانی توسعه یافت که پس از سقوط دوم ناپلئون، بوربنها به سلطنت بازگشتند. دو مِستْر به عنوان فیلسوف ارتجاع، در دورۀ استقرار مجدد سلطنت مشهور شد. نوشته‌های او از منابع معتقدات ارتجاعی است. او با تکیه کردن بر نظریه‌ای که به طبیعت انسان بدبینانه می‌نگرد، اصول انقلاب فرانسه و نهادهای اجتماعی و سیاسی آن را انکار کرد؛ اصولی که وی سرچشمۀ آنها را در جریان ضد مسیحی «روشنگری» دنبال می‌کرد. بر پایۀ این نظر، خداوند ــ نه قرارداد اجتماعی ــ دولت را ایجاد می‌کند و نظم و ثبات در جامعه امور برتری هستند که فقط با اطاعت از شاه و کلیسا تأمین می‌شوند.
در فرانسه، در ابتدای جمهوری سوم، جناح چپ مجلس از جمهوری‌خواهان، و طیف راست از سلطنت‌طلبان تشکیل می‌شد و از این‌رو، تعبیرهایی چون «مرتجع»، «محافظه‌کار»، «جناح راست» و «سلطنت‌طلب» تقریباً به یک معنا به کار می‌رفت.
گرایشهای ارتجاعی ممکن است در هیئت دشمنی با نهادهای جدید و ابزارهای صنعتیِ تولید و میل به بازگشت به جامعۀ روستایی ظاهر شود. فاشیسم از این‌رو که با لیبرالیسم مخالفت می‌ورزید و تاریخ و افسانۀ باستان را می‌ستود، پدیده‌ای ارتجاعی به حساب می‌آید. با این‌همه، جِنتیله و موسولینی(ه‌ م‌م)، از رهبران فکری فاشیسم، از سیاستهای ارتجاعی سلطنت به شدت انتقاد می‌کردند. فاشیسم از نظر آنها ارتجاعی نبود، بلکه آموزه‌ای انقلابی به‌شمار می‌آمد. نازیها هم خود را ارتجاعی نمی‌دانستند و مرتجعان را در کنار دشمنان خود، ازجمله در کنار کمونیستها قرار می‌دادند. آن دسته از احزاب امروزیِ اروپا که با اتحادیۀ اروپا و مهاجرت اقوام دیگر به کشورهایشان مخالف‌اند، مانند جبهۀ ملی انگلستان، در تقسیم‌بندیهای سیاسی نوعاً مرتجع به حساب می‌آیند. (200، 201، 202)

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 592
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست