responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 402

اسباب بازی

نویسنده (ها) : معصومه ابراهیمی

آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 28 آذر 1398 تاریخچه مقاله

اَسْبابْ‌بازی [asbāb-bāzī]، ابزار و وسایل‌بازی و سرگرمی کودکان و نوجوانان که از اجناس مختلفی چون چوب، سنگ، فلزات، پارچه، نخ و جز آنها ساخته می‌شود.

بازی به عنوان عنصری مهم در بازیابی نقش و شکل‌گیری شخصیت اجتماعی کارکرد مهمی در عرصۀ جامعه دارد. جامعه‌شناسان و روان‌شناسان به نقش و اهمیت بازی در دوران خردسالی تأکید کرده‌اند و آن را عامل مهمی در یادگیری فنون ضرور زندگی کودک دانسته‌اند (هَدفیلد، ۲۷۹)، زیرا کودک با بازی کردن نگرش و عقاید دیگران را با شخصیت خود درهم می‌آمیزد و به این ترتیب جزئی از جامعه می‌شود. جامعه‌شناسان و روان‌شناسان جریان جامعه‌پذیری و نقش‌پذیری فرد را فقط از راه بازی ممکن می‌دانند (برای نمونه، نک‌ : مید، npn.). بازی به فراگیری نظامهای هنجاری و ارزشی و کسب مهارت در ایفای نقش اجتماعی و به دست آوردن پایگاه ویژه در اجتماع کمک می‌کند. از این‌رو غالباً بازی پدیده‌ای است که برپایۀ نیازهای مادی و معنوی هر جامعه‌ای به وجود می‌آید و به تناسب اوضاع و شرایط فرهنگی کارکرد ویژه‌ای می‌یابد. هدف از بازی را تأمین ادامۀ زندگی با بروز رفتارهای نمونۀ فطری به صورت طبیعی و آزادانه دانسته‌اند (هدفیلد، ۲۸۰). براساس این دیدگاهِ روان‌شناسانه بازی فعالیتی است که با کار و عملکردهای جدی تفاوت دارد و هدف از آن فقط لذت‌جویی و سرگرمی است (همانجا؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ نقش و اهمیت‌ بازی در فرایند جامعه‌پذیری فرد، نک‌ : ه‌ د، بازی).

تقلید و همانندانگاری از سبک زندگی بزرگ‌سالان در بازیهای کودکان امری همگانی و جهان‌شمول است. کودکان هر جامعه‌ای پدر و مادر خود را به عنوان الگو در نظر می‌گیرند و در بازیهایشان نقش آنها را بازسازی و بازی می‌کنند. بنابراین ابزار و اسباب‌بازیهای کودکان نمونه‌های کوچکی از وسایل زندگی پدر و مادر و بزرگ‌سالان است. بر این اساس بازی و اسباب‌بازی را می‌توان جزء انگاره‌های مشترک فرهنگی جامعه‌ها دانست. اشیاء و اسباب‌بازیهای کودکان در میان فرهنگهای مختلف کم‌و‌بیش یکسان است و کودکان هر جامعه براساس تأثیراتی که از محیط پیرامونشان دریافت می‌کنند، به اشیاء و اسباب‌بازیها معنا و مفهوم ویژه‌ای می‌بخشند و به روشهای گوناگون با آن بازی می‌کنند.

از بقایای بر جا مانده از تمدنهای کهن جهان، آثاری از افزارها و اسباب‌بازیهای کودکان به دست آمده که نشانگر این نکته است که ارزش و اهمیت بازی از دیرباز بر بشر معلوم بوده است. فلات ایران به عنوان یکی از خاستگاههای تمدن در جهان با تاریخی کهن و سرشار از دستاوردهای فرهنگی، عناصر گوناگونی از جنبه‌های اجتماعی زندگی بشر را در خود جای داده است. باستان‌شناسان طی کشفیاتی در مناطق مختلف فلات ایران بجز کشف ابزار و وسایل زندگی، به اشیاء کوچکی دست یافتند که گمان می‌رود به عنوان اسباب‌بازی کودکان به کار برده می‌شده است. در اینجا پیش از آنکه کاربریهای چندگانۀ اسباب‌بازی در عرصۀ جامعه بررسی شود، به تاریخچۀ مختصری از ساخت و کاربرد اسباب‌بازی در ایران اشاره می‌شود.

 

پیشینه

باستان‌شناسان در کاوشهایی که در شوش، سیلک کاشان، گیلان و... انجام داده‌اند به پیکره‌های کوچکی از انسان، حیوان یا پرندگان دست یافته‌اند. در تپۀ سراب پیکرۀ سنگی کوچکی از گراز یا آدمکی از جنس استخوان که قدمتی در حدود ۰۰۰،۴ تا ۰۰۰،۶ ق‌م دارد، کشف شد. همچنین پیکرۀ سنگی شیر کوچکی متعلق به اواخر هزارۀ دوم ق‌م در کنار معبد «این شوشینک» در ارگ شوش به دست آمد که بر ارابه‌ای از قیر سوار است. برخی منابع این پیکرۀ سنگی را یکی از کهن‌ترین اسباب بازیهای ساختۀ دست بشر دانسته‌اند (مجیدزاده، ۸۹؛ آمیه، شکل ۱۰۷؛ «دائرة المعارف[۱]...»، 338؛ نیز نک‌ : تصویر شمـ ۱).

 

تصویر ۱: شیر کوچک سنگی سوار بر ارابه‌ای از قیر

 

پیکره‌های کشف شده از تمدن شوش ناشیانه ساخته شده‌اند و به نظر می‌رسد آنها را عمداً مضحک و مسخره ساخته‌اند و گویا آنها را برای اجرای نمایشهای عروسکی به کار می‌بردند (مجیدزاده، همانجا). پیکره‌های کوچکی از سوارهای پارتی و «بَغْ‌دُختها» در شوش و مجسمه‌های سفالی و مفرغی ظریفی به شکل انسان، گاو، گوزن، بز کوهی، قوچ، اسب، گراز و سگ از تپۀ مارلیک نیز کشف شد. یک مجسمۀ مفرغی به شکل گاو که ۴ چرخ بر زیر آن کار گذاشته‌اند، نیز از این حفاریها به دست آمد. این مجسمه بسیار شبیه اسباب‌بازیهای امروزی کودکان است. به نظر گیرشمن این پیکره‌های کوچک که ساختۀ دست صنعتگران و پیشه‌وران دوره‌های کهن است، ساختار اجتماعی و زندگی عادی و ابعاد مذهبی و خصوصی و نظامی جامعۀ دوره‌های کهن را باز می‌نمایاند (ص 103-107). از این‌رو پیکره‌های کوچک با اشکال ساده برای بر آوردن نیازهای روزمرۀ زندگی تودۀ مردم ساخته می‌شد و چه بسا افزون بر کاربرد در مراسم و آیینهای مذهبی و انجام اعمال جادویی به عنوان اسباب‌بازی و بازیچۀ کودکان نیز به کار می‌رفته است (بلوکباشی، «اسباب‌بازی»، ۲۹۰؛ برای دیگر پیکره‌های کوچک انسان و حیوان و پرندگان، نیز نک‌ : نگهبان، باستان‌شناسی...، ۴۴۵- ۴۴۸، گزارش...، جم‌ ‌).

از اسناد و کتیبه‌های به دست آمده از دوره‌های کهن چنین بر می‌آید که کودکان آن دوره‌ها نیز مانند کودکان امروزی با پرندگان و حیوانات کوچک بازی می‌کردند. مثلاً روی مهری از دورۀ هخامنشیان، تصویر زنی نشسته نقش بسته که در دست پرنده‌ای دارد و آن را برای بازی به دختر خردسالش می‌دهد (کخ، ۲۸۷ و تصویر ۱۷۹؛ نیز نک‌ : تصویر شم‌ ۲). علاوه بر نگاره‌ها و پیکره‌های بازمانده از اعصار گذشته، برخی از منابع مکتوب نیز به بازی کودکان و انواع بازیچه‌های آنها اشاره کرده‌اند. مثلاً هرودت، تاریخ‌نگار یونانی، دربارۀ کودکی کورش هخامنشی مطالبی آورده است. از جمله در تواریخ بازی «شاه‌بازی» کورش و هم‌سالانش را شرح می‌دهد. روایت هرودت طرحها و بخشهای مختلف این بازی را روشن می‌کند. خانه‌سازی با چوب و گل و سنگ و نگهبانی با سلاح و نیزه و در دست داشتن تازیانه برای تنبیه فرودستان توسط شاه و... به عنوان ابزارهای این بازی به شمار می‌رفته است (ص 44-45).

سند مکتوب دیگری که از دورۀ ساسانیان بازمانده، متن خسرو قبادان و ریدک است. این متن با ارزش بسیاری از زوایای ناشناختۀ زندگی اجتماعی، فرهنگ، تعلیم و تربیت، پوشاک و خوراک مردم جامعۀ عهد ساسانی را باز می‌نماید. ریدک بزرگ‌زاده‌ای است که خود را به خاندان قباد منسوب می‌دارد و در مناظره با خسروپرویز داستان زندگی خود را بازگو می‌کند. آنچه از روایت ریدک استنباط می‌شود، آن است که کمان‌داری، تیراندازی، سوارکاری، نیزه‌وری، شمشیربازی، چوگان و شطرنج (چترنگ) و برخی بازیهای دیگری مانند پتواژه، پای‌بازی، اَشتَپَذ (هشت‌پا)، نواردشیر (نرد) و زَمب از فنون و بازیهایی است که خانواده‌های اشرافی عهد ساسانی، فرزندان خود را با آن آشنا می‌کردند (ثعالبی، ۶۲۲-۶۲۵؛ متون...، ۷۲؛ کریستن‌سن‌، 487؛ برای شرح بازی هشت‌پای، نک‌ : اعظمی، ۲۹۹-۳۰۰). اگرچه بسیاری از این بازیها فنون رزم و جنگاوری را به کودکان می‌آموخت، لکن ابزار و وسایل چنین فنونی بازیچه و اسباب بازی کودکان نیز به شمار می‌رفت. در بسیاری از فرهنگهای جوامع ابتدایی، نخستین‌ آموزشهای تربیتی کودکان، یادگیری مهارت کاربرد سلاح برای محافظت از خود بود. برخی پیدایش نخستین گونه‌های بازی را به این دوره منسوب‌کرده‌اند (نک‌ : بریتانیکا، ذیل اسباب‌بازی[۲]؛ دربارۀ بازیهای کودکان ایرانی دورۀ باستان، نک‌ : مظاهری، خانواده، 173).

 

تصویر ۲: مهری از دورۀ هخامنشی با تصویر زنی که پرنده‌ای را به دخترش می‌دهد.

 

در جای دیگری از متن خسرو قبادان و ریدک، خسرو پرویز از ریدک نامِ برترین خنیاگران (هنرمندان و بازیگران) را می‌پرسد و ریدک در پاسخ به انواع بازیهای آن زمان اشاره می‌کند. از اشاره‌های ریدک برخی افزار و اسباب‌بازیهای آن دوره مانند طناب (رسن)، زنجیر، چوب، گوی، شیشه و حیواناتی که بازیچۀ دست بازیگران بودند، مانند مار و میمون بر ما آشکار می‌شود: رسن وازیگ (رسن بازی)، زنجیر وازیگ (زنجیر بازی)، داروازیگ (داربازی = بازی بر چوب بلند)، ماروازیگ (ماربازی)، چمبروازیگ (چنبربازی)، تیروازیگ (تیراندازی)، تاس وازیگ (طاس بازی، کاسه‌بازی)، وندگ وازیگ (بندبازی)، اندروای وازیگ (معلق زدن، پشتک زدن)، میخ اودسپروازیگ (بازی با چوب‌دستی و سپر)، زین وازیگ (چابکی و مهارت در به کار بردن جنگ افزار)، گوی وازیگ (گوی بازی، چوگان)، سل وازیگ (زوبین‌اندازی)، شمشیر وازیگ (شمشیر بازی)، دشنگ وازیگ (خنجر بازی)، ورزو وازیگ (گرزبازی)، شیشک وازیگ (شیشه‌بازی، بازی و تردستی با پیاله و صراحی)، کبیک وازیگ (میمون بازی) از جمله بازیها و اسباب‌بازیهایی است که ریدک بدان اشاره کرده است ( متون، ۷۷؛ نیز نک‌ ‌: ایرانیکا، IV/ 60).

برخی از بازیها و سرگرمیها فقط به کودکان اختصاص ندارد، بلکه بزرگ‌سالان نیز برای تفریح و سرگرمی یا به قولی برای بازی با جبر مطلق سرنوشت و رهایی از تصورات قضا و قدری به ابداع و ساخت ابزارهای مختلف بازی دست زده‌اند (دولت‌آبادی،۵۶۲۹؛ نیز برای بازیهای بزرگ‌سالان در جامعه‌های ایرانـی ـ اسلامـی سده‌های۱۰-۱۳ق، نک‌ ‌: مظاهری، زندگی، 179-180). ایرانیان از دیرباز در بازی شطرنج و نرد باختن چیره‌دست و توانا بوده‌اند. مسعودی در مروج الذهب از اردشیر بابکان به عنوان نخستین کسی که نرد ساخت و بازی کرد، یاد کرده است(۱/ ۹۵). همو نرد را وسیله‌ای برای وانمودن کار جهان و بازیچه قرار دادن جهانیان، خانه‌های نرد را نماد زمان، و مهره‌ها را نمودار تقدیر دانسته است (۱/ ۷۳). در کارنامۀ اردشیر بابکان نیز به برخی از بازیها و ابزار آن که اردشیر در آن چیره‌دست و کارآزموده بوده، اشاره شده است. از جمله شطرنج، چوگان، تخته نرد (نرد اردشیر) و سوارکاری (ص ۶؛ نیز نک‌ : کریستن‌سن، همانجا). برخی اختراع شطرنج را به هندیان منتسب، و ورود آن به ایران را در زمان انوشیروان ساسانی دانسته‌اند (نک‌ ‌: فردوسی، ۸/ ۲۴۶۱-۲۴۷۴، آملی، ۳/ ۵۶۱-۵۶۳؛ نیز نک‌ : راوندی، ۴۱۵). آثاری که از کاوشهای باستان‌شناسی به دست آمده است، رواج بازی شطرنج را به زمانی کهن‌تر منسوب می‌دارد. در زیر جام هخامنشی که از خرابه‌های حسنلو به دست آمده است و به هزارۀ نخست پیش از میلاد تعلق دارد، نقش صفحۀ شطرنجی دیده می‌شود که از یک‌رو ۱۰ خانه و از روی دیگر ۹ خانه دارد. برخی صفحۀ شطرنجی زیر جام را مربوط به بازی شطرنج دانسته‌اند (یکتایی، ۶۸).

اسباب و افزارهای بازی در جوامع مختلف از مواد و اشیاء گوناگونی ساخته می‌شده است. گاه بشر برای برآوردن نیاز خود به سرگرمی و تفریح، اشیاء و وسایل بی‌مصرف را به عنوان ابزار و اسباب‌بازی به کار گرفته است. یکی از بازیهای کهن ایرانی قاپ‌بازی است. قاپ یا شتالنگ (یا بجول، بجل، کعب) استخوان قسمتی از پای گوسفند و به شکل مکعب‌مستطیل است. خاستگاه این بازیِ بخت و اقبالی را دوران زندگی شبانی و از سرگرمیهای چادرنشینان فلات ایران دانسته‌اند (جهانشاه، مقدمه؛ گلچین معانی، ۲۸- ۳۹). مردم مناطق مختلف ایران از دیرباز شرایط و دستورالعمل خاصی برای بازی با قاپ وضع کرده بودند و در اوقات فراغت برای سرگرم شدن و گذران وقت قاپ‌بازی می‌کردند (جهانشاه، همانجا). اسدی طوسی در گرشاسب‌نامه به بازی با شتالنگ و کعبتین (تاس نرد که از جنس استخوان ساخته می‌شد) در زمان فرمانروایی ضحاک اشاره کرده است (ص ۲۶۸). به روایت راوندی، ایرانیان نرد باختن و انداختن تاس (کعبتین) و سپردن بخت و سرنوشت خود به خوب و بد آمدن تکه استخوانی را نکوهیده‌اند و به جای نرد‌بازی شطرنج را که بازی «حکیمان و خداوندان فهم» باشد، برگزیده‌اند. چنان‌که به روایت همو، خسرو‌پرویز هرگز نرد نباخت و به شطرنج مشغول بود و در نکوهش نرد باختن گفته است: «همۀ جهان باید که حاجت از من خواهند، من چون حاجت از استخوانی مردار خواهم؟...» (راوندی، همانجا).

دانش و آگاهی محدودی دربارۀ بازیها و انواع بازیچه‌های ایرانیان در دوره‌های نخست اسلامی در دست است. در سده‌های نخست اسلامی نقش و اهمیت بازی در عرصۀ جامعۀ اسلامی با مخالفتهای مذهبی روبه‌رو شد. قرآن لَعِب و لهو را به عنوان مظاهر گمراه‌کنندۀ بشر از رسالت واقعی و بازدارندۀ تلاش وی برای رسیدن به رستگاری عنوان کرده است (انبیاء/ ۲۱/ ۱۶، ۵۵؛ دخان/ ۴۴/ ۳۸؛ انعام/ ۶/ ۳۲؛ عنکبوت/ ۲۹/ ۶۴). از این‌رو فقها و علما بازی و سرگرم شدن به بازیچه‌ها را تقبیح و تحریم کرده‌اند و انسان مؤمنِ درستکار را کسی دانسته‌اند که به بازی نپردازد (مجلسی، ۷۶/ ۲۳۰-۲۳۱، ۲۳۶). آراء متفاوت و مسائل و مباحث فقهی مناقشه‌آمیزی برای ساخت و کاربرد افزارها و اسباب‌بازی وجود دارد. از آن‌رو که در احکام اسلامی صورت‌سازی تحریم شده است، بسیاری از فقها ساخت و کاربرد اسباب‌بازی را ناشایست دانسته‌اند. گرچه برخی روایات دیگر نیز نسبت ساخت‌و ساز عروسک و اسباب‌بازی به بت‌پرستی را مورد تردید قرار داه‌اند و با استناد به روایتی منقول از عایشه کاربرد آن را جایز عنوان کرده‌اند (غزالی، احیاء...، ۲/ ۳۰۲-۳۰۳؛ ابن رشد، ۱۸/ ۵۷۳-۵۷۴؛ دربارۀ عروسک‌بازی عایشه با دخترکان همسایه و رفتار محبت‌آمیز پیامبر(ص) با آنها، نک‌ : ابویعلى، ۲۹۴-۲۹۵؛ غزالی، کیمیا...، ۴۷۶-۴۷۷). این امر چنین توجیه شد که چون عروسکهای ساخته شده تقلیدی واقع‌گرایانه از نمونۀ اصلی نیستند و به عنوان شکلهای ناقص موجودات زنده به شمار می‌روند و کودکان خود آنها را از تکه پارچه‌های کهنه و گل و چوب می‌سازند، کاربرد آن جایز و روا ست (غزالی، ابن رشد، همانجاها؛ نیز نک‌ ‌: EI2, V/ 615؛ دربارۀ تحریم ابزار و بازیهای برد و باختی (قمار) چون نرد، شطرنج، قاپ‌بازی، کبوتربازی و جز اینها، نک‌ ‌: ابواسحاق، ۲/ ۳۲۶-۳۲۷؛ ابن قدامه، ۹/ ۱۷۲؛ طوسی، ۸/ ۳۲۱؛ ابن‌رشد، ۱۷/ ۵۷۸؛ کلینی، ۶/ ۴۳۷؛ مجلسی، ۷۶/ ۲۳۳).

اختلاف آراء و نظرهای علما و فقهای اسلامی دربارۀ بازی و انواع افزارهای آن به حدی است که برخی با استناد به احادیث و روایات مختلف منقول از پیامبر(ص) که برخی بازیها چون شنا، سوارکاری، تیراندازی، کُشتی و‌ جز اینها را مباح و جایز دانسته، استدلال نفی بازی توسط فقهای دیگر را رد کرده‌اند (حر عاملی، ۱۵/ ۱۹۹؛ محقق حلی، ۲/ ۲۳۵؛ شهیدثانی، ۴/ ۴۲۱-۴۲۲؛ بحرانی، ۲۲/ ۳۵۳-۳۵۵).

مناقشه در بحث بازیها در اسلام شاید از آن جهت متصور است که برخی بازیها در گذشته ابزار قمار و وسیلۀ برد و باخت شمرده می‌شدند که سبب غفلت انسان از یاد خداوند و ترک معاش و ایجاد رخوت و سستی و رفتارهای ناشایست در جامعه می‌شد. و یا به جهت آنکه برخی از بازیها چون کبوتربازی برای مردم ایجاد مزاحمت می‌کرد، گاهی فرمانروایان دستور تحریم این بازی را صادر می‌کردند؛ چنان‌که مقتدی عباسی به ویران کردن کبوتر‌خانه‌ها و منع این بازی دستور داد (سیوطی، ۴۸۱). همچنین برخی از صاحبنظران واژۀ لعب (بازی) در قرآن و حدیث و فقه و اخلاق سده‌های نخست اسلامی را کاملاً با کاربرد آن در دورۀ کنونی منطبق ندانسته‌اند (شهیدی تبریزی، ۵۴؛ نیز نک‌ : دانشنامه...، ۱/ ۴۸۲). از این‌رو چون برای برخی از بازیهای کنونی غرض منطقی و عقلانی متصور است، بسیاری از بازیهایی که درگذشته تحریم شده بودند، امروزه با فتاوای مجتهدان و علمای دینی جایز شمرده می‌شوند (برای فتاوای برخی علمای دینی معاصر دربارۀ جایز بودن بازیها، نک‌ : گلپایگانی، ۲/ ۱۶؛ صانعی، ۲/ ۱۶۹-۱۷۱).

در هر حال به نظر می‌رسد، به‌رغم تحریم برخی آداب و مناسک ایرانی در دستورها و آموزه‌های اسلامی، مردم جامعه‌های مختلف ایران دورۀ اسلامی همچون گذشته به بسیاری از آیینها و مراسم خود پای‌بند بودند و به اجرا و برپا داشتن آن همت می‌گماشتند. از میان متون تاریخی و ادبی بر جا مانده از سده‌های مختلف اسلامی، اشاره‌هایی دربارۀ بازیها و بازیچه‌های کودکان و بزرگ‌سالان ایرانی وجود دارد که اینک به برخی از آنها اشاره می‌شود: بسیاری از پیکره‌ها و تندیسهایی که در دوران پیش از اسلام برای مراسم آیینی ـ مذهبی زردشتیان ساخته می‌شد و مورد احترام و تقدس زردشتیان قرار می‌گرفت، در دورۀ اسلامـی ــ که جنبۀ تقـدس این اشیـاء زدوده شد ــ به عنوان ابزار و اسباب سرگرمی کودکان به کار رفت. گاه دستورهای دینی دربارۀ عروسک‌سازی و خرید و فروش آن در دورۀ اسلامی نادیده گرفته می‌شد و با تسامح نسبت به بازارها و دکانهای خرید و فروش اسباب‌بازی نگریسته می‌شد. مثلاً برخی منابع مانند الاحکام السلطانیۀ ابویعلى به عروسک و بازیچه‌های دختران و کودکان در بازارهای زمان آل‌بویه اشاره می‌کند (ص ۲۹۴). همو گوید متصدی (مأمور) حسبۀ بغداد در زمان خلیفه مقتدر برخی از دکانها و بازارهای تهیۀ می و شراب را ویران کرد، لکن بازار اسباب‌بازی فروشی را به حال خود باقی گذاشت (ص ۲۹۴- ۲۹۵؛ نیز نک‌ ‌: فقیهی، ۴۹۹). در سدۀ ۵ ق صنعتگران و پیشه‌وران صورتکهای حیوانات، شمشیر و سپر چوبین، بوق سفالین و تندیسکهایی در روز نوروز و جشن سده برای کودکان می‌ساختند و در بازار می‌فروختند (غزالی، کیمیا، ۱/ ۴۰۷). غزالی به ساخت و فروش شمشیر و سپر چوبین به عنوان اسباب‌بازی کودکان اشاره کرده است (همانجا). چوگان‌بازی یا گوی‌بازی که پیشینۀ آن به روزگاران کهن می‌رسد، نیز به عنوان بازی کودکان و بزرگ‌سالان در جامعه‌های ایرانی دورۀ اسلامی رواج داشت (برای اطلاعات بیشتر، نک‌ : ه‌ د، چوگان).

در برخی متون مربوط به پزشکی سده‌های نخست اسلامی به برخی بازیها و ابزار آن و ورزشهای رایج ایرانیان اشاره شده است. مثلاً اخوینی بخاری در سدۀ ۴ق در کتاب هدایة المتعلمین در بخشی به نام «فی حفظ الصحة» پدران و مادران را برای تندرست و برومند پروردن فرزندان سفارشها نموده است، از جمله آنکه فرزندان چون به ۷ سالگی برسند، بر پدر و مادر است که آنها را کشتی گرفتن، کمان کشیدن، سوارکاری و برخی بازیها چون «مام خشت باختن، دستارک باختن و دویدن یار با یار و سکندر زدن» سفارش کنند (ص ۷۷۹). همو به بازیهای فراوانی که جالینوس حکیم برای حفظ سلامتی و تندرستی تن و جان آورده، و کودکان را به آن سفارش کرده است، اشاره می‌کند (همانجا).

همچنین میدانی نیشابوری در فرهنگ عربی به فارسی خود، السامی فی الاسامی که در سدۀ ۵ ق تألیف گردیده، در باب «فنون و دست‌افزارهای موردنیاز بشر» به برخی بازیها و ابزار و اسباب آن اشاره کرده است. مثلاً الاُرجوحه به معنی نرموره (= تاب بازی)، قُلَه به معنی دودَلَهْ (= الک دولک) و المَقلاَء چوب دودله (= چوب الک دولک) و بازیها و اسباب‌بازیهای دیگر مانند شطرنج و نرد (شامل صفحۀ شطرنج و انواع مهره‌های آن)، البنات (= عروسک)، الصَّوْلَجَان (= چوگان)، الکُرة (= گوی، گوی بازی)، المِخزاق (= شمشیر چوبی)، المِزداة (= گردوبازی) و برخی بازیهای مسابقه‌ای و برد باختی مانند التوزیع و النَّهْدُ (= توزی، شترسواری)، القِرق و السُدِّر (= سه بره، نوعی قمار نظیر دوزبازی امروزه) (نک‌ : ص ۱۷۳-۱۷۵).

در برخی اندرزنامه‌های فارسی چون قابوس‌نامۀ عنصرالمعالی در بیان چگونگی تربیت و پرورش فرزند پسر، به برخی بازیها که جنبۀ فنی‌ـ آموزشی نیز داشته و فرد را برای زندگی آینده آماده می‌ساخته، مانند زوبین و تیرانداختن و نیزه باختن و کمندافکندن، سوارکاری و شنا اشاره شده است (ص ۱۳۳- ۱۳۵؛ دربارۀ بازی چوگان و شطرنج، نیز نک‌ : همو، ۷۷- ۷۹، ۹۶-۹۷). از این متون اندرزنامه‌ای چنین دریافت می‌شود که بازی با برخی اشیاء و دست افزارها به نقش جنسیتی کودک مربوط و در انتقال و آموزش نقشهای اجتماعی وی در آینده مؤثر بوده است. در برخی دیگر از اندرزنامه‌ها پدر و مادر را از تشویق کودکان به بازی و پرداختن به برخی بازیچه‌ها بازداشته‌اند. مثلاً در بحرالفوائد از نویسنده‌ای ناشناس ــ که در نیمۀ نخست سدۀ ۶ ق نگاشته شده ــ در بخشی به نام«در تربیت اولاد»نویسنده ۷ آفت تربیت کودک را برشمرده است که یکی از این آفات کبوتربازی و بر بام شدن است (ص ۱۱۴-۱۱۷).

اوحدی مراغه‌ای نیز در یکی از اشعارش به نکوهش بازی و پرداختن به بازیچه‌هایی چون تیر و کمان و شمشیرهای چوبین مخصوص بازی پرداخته، عواقب سهمگین پرداختن به چنین بازیچه‌هایی را برشمرده، و به جای آن آموزش فنون تجارت و پیشه‌ها را به کودک سفارش کرده است (ص ۵۵۳-۵۵۵؛ برای عنوان برخی بازیها چون خرسک‌بازی، «نوعی بازی که خطی بکشند و شخص در میان خط بایستد و دیگران آیند و او را زنند و او پای خود به جانب ایشان افشاند، به هر کدام که پای او بخورد، او را به درون خط به جای آورد...»، نک‌ : لغت‌نامه... ؛ و در مذمت پرداختن به بازیچه‌ها، نک‌ ‌: سعدی، ۱۵۵-۱۵۶؛ دربارۀ بازی نرد و شطرنج و اشاره به اسباب و ابزار آن، نک‌ : عوفی، ۱/ ۳). طرسوسی در داراب‌نامه که از متون فارسی سدۀ ۶ ق است، به برخی از بازیچه‌های کودکان از جمله دهل، بوق، گردونچه و اسب چوبی اشاره کرده است (۱/ ۷۵).

آنچه از وضعیت اجتماعی ایرانیان در زمان حملۀ مغول در متون تاریخی و ادبی آمده، گویای مظالم و بیدادگریهای مغولان است؛ از این‌رو در این دوران اطلاع چندانی دربارۀ بازیها و اسباب و ابزار آن در دست نیست. میرابوالقاسم میرفندرسکی از دانشمندان عهد صفوی در رسالۀ صناعیه عقاید عالمان آن زمان دربارۀ بازی و تفریح و پرداختن به بازیچه‌ها را چنین بیان کرده است که همان‌گونه که کار و هنر و صنعت برای زندگی اجتماعی اهمیت دارد، تفریج و بازی برای زدودن کسالت و ایجاد نشاط ضروری است. میرفندرسکی به برخی بازیهای نمایشی که اسباب آن بوزینگان، طوطیان، بُزان و سگانی بوده‌اند که در دست «بازیگران و حقه‌بازان و اصحاب اساطیر و اهل مخرقه و مضحکه و ملعبه» معرکه‌ها برپا می‌کردند، اشاره می‌کند (ص ۱۲-۱۳) چوگان بازی و قَپُق‌اندازی (= قبق، بازی‌ای که در آن اسب‌سواران به تاخت، جامی زرین را که بر بالای دیرکی چوبی نهاده‌اند، نشانه می‌گرفتند و با پرتاب تیر آن را به زمین می‌افکندند) از بازیهای دورۀ صفویه است (نک‌ : نویدی شیرازی، ۷۶، ۹۳). از دیگر اسباب بازیها و سرگرمیهای مردم در این دوره، بازیچه قرار دادن حیوانات و پرندگان بود. به غیر از شکار و تیراندازی به حیوانات شکاری که از دیرباز موردعلاقۀ ایرانیان، به‌ویژه شاهان و درباریان بوده است، گاوبازی، گرگ‌بازی و کبوتربازی و نیز به جنگ واداشتن حیواناتی چون قوچ و خروس و غیره رایج بود (باربارو، ۶۳- ۶۴؛ تاورنیه، ۸۱؛ ریچاردز، ۷۳).

در عهد صفویه در بیشتر شهرهای بزرگ ایران، قهوه‌خانه‌هایی دایر شد که مردم در آنجا به غیر از کشیدن قلیان و نوشیدن چای و برپایی مجالس شاهنامه‌خوانی و... به گنجفه‌بازی، نرد و شطرنج، تخم‌مرغ بازی و پیچاز بازی (پیچاز پارچه‌ای ماهوتی بود به شکل صفحۀ شطرنج که روی خانه‌های آن صدف و گوش‌ماهی می‌گذاردند و بازی می‌کردند) می‌پرداختند (شاردن، ۴/ ۱۲۴، ۱۷۸-۱۹۶). راجر سیوری در ایران عصر صفوی به بازیها و بازیچه‌هایی چون بندبازی، خیمه‌شب‌بازی، تردستی و شعبده‌بازی و... که شب هنگام در میدان نقش جهان اصفهان برگذار می‌شد و موجبات سرگرمی و تفریح مردم را فراهم می‌کرد، اشاره کرده است (ص ۱۶۲).

در دورۀ قاجار برخی پیشه‌وران و صنعتگران مانند سرچپق‌سازان به ساخت و فروش اسباب بازی و عروسک می‌پرداختند. آنها عروسکهای گلینی به شکل انسان و حیوان می‌ساختند و لباسهایی به برشان می‌کردند و در اماکن پر رفت و آمد مانند حوالی امام‌زاده‌ها به مردم می‌فروختند. در این دوره برخی دکانهای اسباب‌بازی‌ فروشی و خرازیها عروسکهایی به سبک غربی با پوشاک و آرایش غربی از فرنگ وارد کردند که تازگی و غرابت آن موجب تعجب و اقبال مردم قرار گرفت. زنان و دختران ارمنی در کار عروسک‌سازی و عروسک‌فروشی در تهران عهد قاجار بسیار توانا بودند (شهری، ۴/ ۶۷۹-۶۸۰). جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم به برخی اسباب‌بازیهای کودکان آن عهد اشاره کرده است: فرفره، وق‌وق‌صاحاب (دو تکه سفال نعلبکی‌مانند که وسط آن کاغذی چروک و آکاردئونی گذارده بودند که با باز و بسته کردن صدای توله‌سگ می‌داد)، بادبادک، علی ورجه (یا اوس‌علی‌بنا؛ تکه گلی را با پر و پوشال می‌پوشانیدند و کش بلندی بر آن می‌بستند و با لنگر دادن بالا و پایین می‌کردند)، گاری حلبی، فانوس کاغذی، سوت‌سوتکهای گلی، جغجغۀ حلبی (به قوطی حلبیهای کهنه دسته‌ای می‌افزودند و چند سنگ‌ریزه و شن در آن می‌ریختند و تکان می‌دادند)، طبلک، مترسک، شتر و اسب و الاغ گلی، آفتابۀ حلبی، قلیان، گهواره، ننو و نمونه‌های کوچکی از اسباب خانه و نهایتاً اتومبیلهای حلبی، ماشین دودی، قطار، توپهای لاستیکی و ماهوتی و... از جمله اسباب‌بازیهای کودکان تهرانی عهد قاجار بود. نوجوانان و بزرگ‌سالان نیز در اوقا‌ت فراغت، و زمان جشن و سرور چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر، به بازی الک دولک، دوزبازی، تیله انگشتی، چلتوب (چلتوپ)، قاپ بازی و... می‌پرداختند (دربارۀ شرح کامل بازیهای دورۀ قاجاری، نک‌ ‌: شهری، ۶۸۰-۶۸۴، ۷۰۳).

با پا گرفتن صنعت اسباب‌بازی در سدۀ ۱۸م در اروپا و اختراع دستگاههای ماشینی، کارخانه‌های اسباب‌بازی در بسیاری از کشورها تأسیس و تولیدات و مصنوعات آنها به سراسر دنیا پراکنده شد. در ایران نیز صنعت ساخت اسباب‌بازی در اوایل سدۀ ۲۰م همراه دیگر کشورهای اروپایی پا گرفت. امروزه کودکان ایرانی اسباب‌بازیهای دست ساز و بومی خود را رها کرده‌اند و با اسباب‌بازیهای ماشینی که با نیروی الکتریسیته کار می‌کنند و نمونه‌های کوچک وسایل نقلیۀ برقی یا باطری‌دار مانند قطارها، هواپیماها، آدم آهنی، کامپیوترهای کوچک و... که حاصل تمدن مادی عصر جدید است، بازی می‌کنند.

 

مواد و مصالح ساخت

برخی دانشمندان عرصۀ علوم اجتماعی و روان‌شناسی فقط اسباب‌بازیهایی را که با مواد و مصالح گوناگون به دست بشر ساخته شده‌اند، اسباب‌بازی می‌نامند. به نظر هیزل فرانسیس و گابریل شانان، آنچه بزرگ‌سالان برای بازی کودکان می‌سازند، اسباب‌بازی واقعی است، چرا که ساخت‌و‌ساز ابزار و اسباب‌بازی با بهره‌گیری از مواد و مصالح ساده و امکانات موجود به بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادهای پنهان مردم هر جامعه کمک می‌کند. از نظر اینان بایستی میان اسباب‌بازیهای تولید انبوه کارخانه‌ها با بازیچه‌های تزیینی، بافتنی، گلین، چوبی و پارچه‌ای که توسط صنعتگران بومی هر جامعه برای کودکان ساخته می‌شود، تفاوت قائل شد (ص ۶۰-۶۲). نظر فرانسیس و شانان از آن‌رو اهمیت دارد که نشان می‌دهد صنعتگران و پیشه‌وران هر جامعه، انگیزه‌ها و ویژگیهای مذهبـی ـ فرهنگـی، اجتماعـی و اقتصادی آن جامعه را در نظر می‌گیرند و با مواد و مصالح بومی و موجود هر منطقه به ساخت و تولید اسباب‌بازی دست می‌زنند. سنگ، چوب، گِل، الیاف گیاهان بومی، صدفها، هسته‌های میوه، مهره‌ها، لباسهای کهنه، تورهای ماهیگیری و جز آن، پاره‌ای از مواد و مصالحی است که با اندیشه و تفکر خلاق سازندگان به شکل اسباب و وسایل بازی درمی‌آیند (قزل ایاغ، «بازیهای سنتی...»، ۵۱).

ویژگیهای آب و هوایی و اقلیمی هر جامعه‌ای، در کاربرد انواع مواد و مصالح مورد نیاز ساخت اسباب‌بازی دخیل‌اند. از این‌رو مردمان روزگاران گذشته به درک تفاوتهای ظریف و مفاهیم جزئی اشیاء و درآمیختن آنها با اعتقادات و آرمانهای خود اسباب‌بازیهای متنوعی برای کودکان می‌ساختند تا هم آنها را سرگرم کند و هم بازگوکنندۀ ارزشهای نمادین جامعه‌شان باشد. قزل ایاغ در راهنمای بازیهای ایران که شیوه و انواع بازیهای مختلف مناطق گوناگون ایران را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است، در فهرستی به ابزار و اسباب‌بازیهای کودکان ایرانی اشاره می‌کند. داده‌های این فهرست نمایانگر سادگی ابزار و وسایل بازی کودکان ایرانی است؛ چرا که آنها از پیش‌پا افتاده‌ترین و در دسترس‌ترین اشیاء اطرافشان برای بازی بهره می‌جویند. اسباب‌بازیهای ساخته شده از چوب بالاترین رقم جدول اسباب‌بازیهاست (ص بیست و دو).

 

صادق کیا در ۱۳۴۱ش فهرست جامعی از بازیها و بازیچه‌های ایرانی را از فرهنگهای فارسی برهان قاطع و آنندراج استخراج کرد. در این فهرست که دربارۀ هر بازی توضیح کاملی آورده است، انواع بازیچه‌های هر بازی نیز توصیف شده است. آنچه از شرح واژگان این فهرست استنباط می‌شود، این است که بیشتر مواد و مصالح به کار رفته در اسباب‌بازیهای ایرانیان از دیرباز تا زمان تألیف فرهنگهای یاد شده، از موادی چون چوب، ریسمان، استخوان، خاک و گل، مهره‌ها، چرم، تخم‌مرغ، کاغذ، پارچه، کرباس و... بوده است (نک‌ : ص ۴۶-۹۴، ذیل واژه‌ها و اصطلاحات اخلکندو، بادفر، پژول، فرفره، کاغذ باد، دوالک و جز آن؛ دربارۀ برخی بازیهای محلی ایران و اسباب و بازیچه‌های آن نیز نک‌ ‌: بلوکباشی، «نگاهی به چند... تاب‌بازی»، ۱۱۷-۱۲۲»، «نگاهی به چند... ترنابازی»، ۱۱۴- ۱۱۹؛ امیریان، سراسر کتاب؛ انجوی شیرازی، سراسر کتاب؛ بهار، «بازیهای ایرانی»، ۶۴۱-۶۴۷؛ پروین گنابادی، سراسر کتاب؛ برای کتاب‌شناسی بازیهای محلی ایران، نک‌ ‌: نوبان، ۹۳-۱۰۵؛ پل فیروزه، ۲۴۲-۲۵۰).

 

کارکرد فرهنگی

اهمیت فرهنگی اسباب‌بازیها زمانی نمایان‌تر می‌شود که کارکردهای متنوع آن را در جوامع بشری برشماریم. اسباب‌بازیها گاه به جز وسیلۀ سرگرمی و ایجاد لحظات مفرح برای کودکان و بزرگ‌سالان از طریق قواعد و معانی نهفته در خود چارچوب وسیع آداب و اعتقادات هر قوم و جامعه‌ای را می‌نمایاند؛ یا در جهت اهداف آموزشی‌ـ تربیتی به عنوان یک ابزار کمک آموزشی در آموزش مهارتها و دانشها نقش ایفا می‌کند. امروزه مردم جوامع مختلف اسباب‌بازیها را با اهداف آموزشی، زیبایی‌شناسی، سلامت و بهداشت، فناوری، اقتصادی، نمایشی ـ کارناوالی، موسیقایی، سرگرمی، ورزشی و... به کار می‌گیرند. در این بخش از مقاله به ۲ جنبۀ مهم از کارکردهای فرهنگی اسباب‌بازی در عرصۀ فرهنگ اشاره می‌شود:

 

۱. آیینی‌ـ مذهبی

چنان‌که گفته شد، بسیاری از اسباب‌بازیها در جـوامـع ابتدایـی و سنت‌گـرا از ویژگـی جـادویی و آیینی ـ مذهبی برخوردار بودند. گاه این اشیاء را به عنوان تعویذهایی برای رماندن شرها و شیاطین زیانکار به کودک می‌دادند و گاه برای گذر از دوران‌کودکی به بلوغ و نوجوانی آنها را به خدایان پیشکش‌می‌کردند. حتى در برخی جوامع باستانی در مراسم تدفین کودکان اسباب‌بازیهایی همراه آنها دفن می‌کردند تا کودکان آن اشیاء را به رب‌النوعها و خدایان جهان ارواح تقدیم کنند( نیوکاکستن، XVIII/ 5739). ویژگیهای مذهبی و اجتماعی و اقتصادی زندگی با ساخت و طراحی نوع اسباب‌بازیها و کاربرد آن در عرصه‌های مختلف جامعه پیوند دارد. مثلاً مردم ایالت گجرات هند از دیرباز در مراسم مذهبی خود حیوانات گلی رنگ شدۀ بسیاری می‌ساختند و به دست کودکان می‌دادند تا در مراسم اهدای قربانی به الاهگان و خدایان معبد اهدا کنند (فرانسیس، ۶۲).

عروسکها نوعی از اسباب‌بازیها هستند که به عنوان فراگیرترین و زیر‌بنایی‌ترین نماد انسانی به شمار می‌روند. گوناگونی انواع عروسکها به نظام فرهنگی‌ـ آرمانی هر جامعه‌ای بستگی دارد. پوشش و آرایش عروسکها همانند مردم سازندۀ آنها ست. بیشتر عروسکها در جوامع پیشین به غیر از ابزار و اسباب‌بازی کودکان به عنوان شیء جادویی و پیکره‌هایی با خاصیت شرزدایی و گریزاندن دیو و جن و ارواح پلید از انسان و دام و خانه و مزرعه به کار می‌رفتند (قزل ایاغ، «بازیها...»، ۵۲-۵۳؛ نیز نک‌ : ه‌ د، عروسک). در فرهنگهای جوامع کهن چون ایران، بابل، هند، مصر و... عروسکها و تندیسهای مومی کوچکی برای رماندن ارواح و شیاطین می‌ساختند. جادو پزشکان بابلی برای بیرون راندن ارواح پلید از تن بیماران تندیس او را می‌ساختند و بدین‌سان از تن بیمار شرزدایی می‌کردند (استاتلی، 98-99). همچنین کاهنان مصری برای آسیب رساندن و نابود کردن دشمنانشان تندیس شبیه دشمن را می‌ساختند و در آتش می‌سوزاندند (تایلر، ۳۸). نمادگرایی و معانی جادویی بخشیدن به اسباب‌بازیها با فرهنگ و نظام اعتقادی مردم هر جامعه رابطۀ ناگسستنی دارد. از این‌رو گاه هدف بزرگ‌سالان از ساخت اسباب‌بازیها می‌تواند نظر قربانی و اشیاء بلاگردان یا ساخت بت‌واره‌ای کوچک که قدرت باروری به انسان و زمین می‌بخشد، باشد.

 

۲. اهداف آموزشی

امروزه متخصصان علوم تربیتی و روان‌شناسان معتقدند که اسباب‌بازیها باید به‌جز سرگرم کردن کودکان، شرایط دیگری نیز داشته باشند: ایمنی و دوام، تقویت‌کنندۀ قوۀ تصور کودک، تکمیل‌کنندۀ قوۀ انتزاعی نوجوانان، تناسب با سِن و سال و علاقه و تجارب، کمک به رشد اجتمـاعـی ـ عـاطفـی، ارتقای سطح اعتماد به نفس و ایجاد روحیۀ مسئولیت‌پذیری و... («دائرة المعارف»، 338-339). چون اسباب‌بازی را نسخۀ ساده‌ای از افزارهای زندگی نیز تعریف کرده‌اند و کودک ضمن بازی با اسباب‌بازی احساس واقعی بودن می‌کند، می‌توان ابزارهای ورزشی، صنایع دستی، مواد و وسایل کمک‌آموزشی را نیز اسباب‌بازی دانست (همان، 338). گینوت در پیوندهای کودک و خانواده، به نقش آموزشی اسباب‌بازی در یادگیری نقش جنسیتی اشاره کرده، و نوشته است: «آموزش صفات مردانه یا زنانه در پسران و دختران از دوران نخستین زندگی آغاز می‌گردد. بازی با عروسک و سرگرم شدن با فعالیتهای پدر و مادر، چارچوب نقش جنسیتی کودک را پایه‌ریزی می‌کند» (ص ۱۹۴-۱۹۵). پدران و مادران، براساس نقش جنسیتی کودک به او اشیاء و ابزارهای بازی می‌دهند. معمولاً دختران را با ابزار مراقبت از کودک، آشپزی و خانه‌داری، و پسران را با نمونه‌های کوچکی از وسایل حمل و نقل و ابزار جنگی سرگرم می‌کنند (فرانسیس، همانجا).

 

مآخذ

آملی، محمد، نفائس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۷۷ش؛ آمیه، پیر، تاریخ عیلام، ترجمۀ شیرین بیانی، تهران؛ ابن رشد، البیان و التحصیل، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م؛ ابن قدامه، المغنی، بیروت، عالم‌الکتب؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، المهذب، بیروت، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م؛ ابویعلى، محمد، الاحکام السلطانیة، به کوشش حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۳ق؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، ۱۳۴۴ش؛ اسدی‌طوسی، علی، گرشـاسب‌نـامه، بـه کـوشش حبیب یغمـایی، تهران، ۱۳۵۴ش؛ اعظمی، چـراغعلی، «هشت پای»، آینده، ۱۳۶۵ش، س ۱۲، شم‌ ۴-۶؛ امیریان، فریدون، بازیهای محلـی استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، ۱۳۷۰ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، بازیهای نمایشی، تهران، ۱۳۵۲ش؛ اوحدی مراغه‌ای، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۴۰ش؛ باربارو، جوزافا، «سفرنامه»، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش؛ بحرالفوائد، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۴۵ش؛ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، قم، ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش؛ بلوکباشی، علی، «اسباب‌بازی»، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، تهران، ۱۳۷۳ش، ج ۲؛ همو، «نگـاهی به چند بـازی دیرین ایرانی، تـرنابازی»، کتـاب هفته، ۱۳۴۲ش، شم‌ ۹۶؛ همو، «نگاهی به چند بازی دیرین ایرانی، تاب بازی»، کتاب هفته، ۱۳۴۲ش، تهران، شم‌ ۱۰۰؛ بهار، محمدتقی، «بازیهای ایرانی»، تعلیم و تربیت، ۱۳۱۳ش، س۴، شم‌ ۱۱؛ پروین گنابادی، محمد، بازیهای محلی ایران، تهران، ۱۳۵۵ش؛ پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س ۳، شم‌ ۹؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، تهران، ۱۳۳۱ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زٌتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م؛ جهانشاه، حسین، قاپ‌بازی در ایران، تهران، ۱۳۵۰ش؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۵ش؛ دولت‌آبادی، هوشنگ، «بازیهای جبر و اختیار»، ناموارۀ دکتر محمود افشار، تهران، ۱۳۷۷ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش؛ ریچاردز، فرد، سفرنامه، ترجمۀ مهین‌دخت بزرگمهر، تهران، ۱۳۴۳ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۶۸ش؛ سیوری، راجرز، ایران عصر صفوی، ترجمۀ کامبیز عزیزی، تهران، ۱۳۷۶ش؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی ایران در قرن سیزدهم، تهران، ۱۳۶۸ش؛ شهید ثانی، زین‌الدین، الروضة البهیة، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ شهیدی تبریزی، فتاح، کتاب المکاسب، تبریز، ۱۳۷۵ش؛ صانعی، یوسف، مجمع المسائل، قم، ۱۳۸۲ش؛ طرسوسی، محمد، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، ۱۳۵۶ش؛ طوسی، محمد، المبسوط، تهران، ۱۳۸۷-۱۳۹۲ق؛ عنصرالمعالی، کیکاووس، قابوس‌نامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۵۲ش؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش ادوارد براون، تهران، ۱۳۲۴ش؛ غزالی، محمد، احیاء علوم‌الدین، تهران، ۱۳۵۱ش؛ همو، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۶۱ش؛ فرانسیس، هیزل و گابریل شانان، «اهمیت اسباب‌بازیها و بازیها»، پل فیروزه، ۱۳۸۲ش، س ۳، شم‌ ۹؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۴ش؛ فقیهی، علی‌اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، ۱۳۵۷ش؛ قرآن کریم؛ قزل ایاغ، ثریا، «بازیهای سنتی و قومی جهان در چالش با روند جهانی شدن»، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س ۳، شم‌ ۹؛ همو، راهنمای بازیهای ایران، تهران، ۱۳۸۱ش؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۹ش؛ کخ، هایدماری، از زبان داریوش، ترجمۀ پرویز رجبی، به کوشش ناصر پورپیرار، تهران، ۱۳۷۹ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱ق؛ کیا، صادق، «بازیها و بازیچه‌های ایرانی...»، نشریۀ انتشارات ادارۀ فرهنگ عامه، تهران، ۱۳۴۱ش، شم‌ ۲؛ گلپایگانی، محمدرضا، مجمع المسائل، قم، ۱۴۰۵ق؛ گلچین معانی، احمد، «بازیهای برد و باختی قرن سیزدهم»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۴، شم‌ ۱۶۴؛ گینوت، حییم، پیوندهای کودک و خانواده، ترجمۀ حسن تقی‌زادۀ میلانی، تهران، ۱۳۵۶ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش؛ مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن ایلام، تهران، ۱۳۷۰ش؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، نجف، ۱۳۸۹ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م؛ میدانی، احمد، السامی فی الاسامی، به کوشش محمدموسى هنداوی، ۱۹۶۷م؛ میرفندرسکی، ابوالقاسم، رسالۀ صناعیه، به کوشش علی‌اکبر شهابی، تهران؛ نگهبان، عزت‌الله، باستان‌شناسی ایران، تهران، ۱۳۷۶ش؛ همو، گزارش مقدماتی حفریات مارلیک، تهران، ۱۳۴۳ش؛ نوبان، مهرالزمـان، «کتـاب‌شناسـی بـازی»، بـازی، فـرهنـگ، جـوانـان، تهران، ۱۳۸۲ش؛ نـویـدی شیرازی،زین‌العابدین، دوحة الازهار، به کوشش علی مینایی تبریزی، مسکو، ۱۹۷۴م؛ هدفیلد، ج. آ.، روان‌شناسی کودک و بالغ، ترجمۀ مشفق همدانی، تهران، ۱۳۵۶ش؛ یکتایی، مجید، «پیشینه تاریخی شطرنج»، بررسیهای تاریخی، ۱۳۴۸ش، شم‌ ۵ و ۶؛ نیز:

 

Britannica, 2006; Christensen, A., L'Iran sous les Sassanides, Copenhague, 1944; EI2; Ghirshman, R., Iran, Parthes et Sassanides, Gallimard, 1962; Herodotus, The History, tr. G. Rawlinson, New York, 1947; Iranica; Mazaheri, A., Lavıe Quotidienne des Musulmans, au Moyen age, Paris, 1951; ib, La famille Iranienne, Paris, 1938; Mead, G. H., «Mind, Self and Society», Pfeiffer University, www. L.pfeiffer.edu / ~Iridener / Dss / Mead / MĪNDSELF.HTML; The New Caxton Encyclopedies, London, 1966; New Standard Encyclopedia, Chicago, 1971; Stutley, M., Ancient Indian Magic and Folklore, Delhi, 1980; Tylor, E. B., «Exhibition of Charms and Amulets» International Folklore Congress, London, 1892.

معصومه ابراهیمی

 

 

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 402
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست