نویسنده (ها) :
جعفر شجاع کیهانی
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله
آرایِشْنامه [ārāyeš nāme(a)]، رسالهای داستانی ـ تمثیلی از زبانِ لباسها، از محمود بن امیراحمد، معروف به نظام(الدین) قاری (یزدی) شاعرِ سدۀ 9ق. این رساله بسیار موجز و در 8 صفحه به نثر نوشته شده، و مشتمل بر صفآرایی، رأیزنی و مناظرۀ لباسها با یکدیگر است. در این اثر هر یک از لباسها جایگاهی خاص دارند؛ چنانکه «چهار قب کمخاء سمرقندی» بر تخت سلطنت تکیه زده است و «صوف»، «سقرلاط»، «دیبا» و «اطلس» از ملازمان سلطاناند. حکایتِ داستان از آنجا آغاز میشود که عدهای به سلطان خبر میآورند که «سیاهی عظیم» در نزدیکی قلمرو او دیده شده است. برخی از مخالفان سلطان از این واقعه سوءاستفاده میکنند و به امید آنکه سلطنت سلطان را سرنگون کنند، مخفیانه، با هم متحد میشوند. سلطان نیز برای مقابله گروهی را آماده میکند تا «مبادا خلعتِ خسروی را چشم زخمی رسد» و نقصانی در کار ملک پدید آید. اما پس از تحقیق معلوم میشود که آن سیاهی گروهی بازرگان قماشاند که راههای مختلف را از مصر، هندوستان، خطا، قبرس و حلب طی کرده، و بدین دیار رسیدهاند. بنابراین، اسبابی که «جهتِ محاربۀ خصم کرده بودند» به «وصلۀ آرایش» بدل میشود و سلطان میکوشد تا نهایتِ راحتی و احترام را برای بازرگانان فراهم سازد. در میانِ این گروه «پیکر کدو روی»که نویسنده آن را به شکل «مغولی سلاحبسته» نشان داده، نظر تماشاگران را به خود جلب میکند و از طرف دیگر، خیانتِ فرصتطلبان نیز آشکار میشود و سلطان آنها را به سزایِ اعمالشان میرساند. نظامقاری در پایان رساله مقصود خود را از ذکر نامهای لباسها و نیز علتِ تألیف اثر نوشته، و آنها را رمزگشایی کرده است؛ بدینمعنی که «چارقب سلطان» روح است و «رختها که گرد او برآمده، عناصر و حواس و موالید و جوارح و اعضااند»، و مقصود از «آرایش بازار دنیاست و تماشاکنان ابنایِ روزگار»اند. همچنین «پیکر کدو روی ابلیس است که دلّال بازار است»، و مراد از بازرگانان کسانیاند «که رخت از سرایِ عدم به مسلخ وجود میکشند». نویسنده در اثنای رساله، آیات، امثال عربی، اشعار فارسی و گاه به ندرت، اشعارِ عربی را به استشهاد گرفته، و مضمونِ اثر خود را بدانها آراسته، و مؤکد کرده است. برخی از اشعار فارسی از شعر حافظ و یا اقتباس از اوست. به گفتۀ میرزا حبیب اصفهانی خلقِ اینگونه آثار و اقتباس از شعر شاعران به لحنِ طنز، برای استهزا نیست؛ بلکه نویسنده یا شاعر در پی «مطلوبی معنوی» و نیز ثبت اصطلاحات خاص (خیاطی یا آشپزی) است، تا با کاربرد آنها در نثر و نظم، در گذر زمان محفوظ بمانند. نظام قاری اثر خود را چنانکه خود نیز در مقدمۀ دیوان (ص 9) گفته، به پیروی از بسحق اطعمه نگاشته است (نیز نک : براون، 3/ 468؛ نفیسی، 1/320؛ صفا، 4/ 198). نثر اثر به لحاظِ وجود برخی ویژگیها از جمله ایراد صنایع ادبی و اطناب، فنی است. وجود نامهای لباسها و اصطلاحات مربوط به فن خیاطی، که اکنون بسیاری از آنها نامأنوس هستند، از ویژگیهای مهم و نظرگیرِ اثر و در نوع خود منحصر به فرد است. این رساله بهضمیمۀ دیوان البسۀ نظام قاری آمده است. دیوان وینخستینبار از روینسخۀمنحصر بهفردی در1303ق بهکوشش میرزاحبیباصفهانیدر استانبول چاپشد و بعدها در1359ش،همان چاپ میرزا حبیب به اهتمام محمد مشیری در تهران انتشار یافت.
مآخذ
براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران ( از سعدی تا جامی)، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران، 1357ش؛ حبیب اصفهانی، مقدمه بر دیوان البسه (نک : هم ، نظام قاری)؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1364ش؛ نظامقاری، محمود، دیوان البسه، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1359ش؛ نفیسی، سعید، تاریخِ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1363ش.