responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 146

بایسنقر میرزا


نویسنده (ها) :
کیانوش صدیق
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بایْسُنْقُرْمیرزا (882-محرم 905ق/ 1477- اوت 1499م)، یکی از نوادگان تیمورگورکانی و از امیران ماوراءالنهر. او دومین پسر سلطان محمود سمرقندی بود و مادرش پاشا بیگلم نام داشت، بایسنقر در حصار شادمان به دنیا آمد (بابر، 110، I/ 47؛ خواندمیر، 4/ 98، 200؛ تتوی، 263؛ نهاوندی، 2/ 35-36) و هنوز بسیار جوان بود که پدرش حکومت بخارا و توابع آن را به او، و حکومت حصار را به برادرش مسعودمیرزا سپرد (بنایی، 51؛ بابر، I/ 52؛ خواندمیر، 4/ 200؛ تتوی، 257؛ نیز ﻧﻜ : وامبری، 280). در 900ق/ 1495م پس از درگذشت سلطان محمود، اشراف و اعیان سمرقند بایسنقر میرزا را از بخارا فراخواندند و بر تخت حکم‌فرمایی نشاندند (بابر، 112، I/ 52؛ تتوی، بنایی، همانجاها).
بیشتر دورۀ حکومت بایسنقر به جنگ و نبرد گذشت: نخست با سلطان محمودبن یونس چغتایی والی تاشکند ـ که در 900ق به قصد تسخیر ماوراءالنهر به سمرقند لشکرکشی کرد ـ جنگید و نبرد به سود بایسنقر خاتمه یافت (همو، 52؛ I/ 52, 111-112؛ خواندمیر، همانجا؛ دوغلات، 119). سپس در سدۀ 901ق ترخانیان و در رأس آنان درویش محمدترخان (والی بخارا) که بر سر حکومت سلطان علی (برادر کوچک‌تر بایسنقر) به توافق رسیده بودند ـ حیله‌ای اندیشیدند و بایسنقر را از تخت حکومت به زیر آوردند و سلطان‌علی را جانشین او ساختند؛ اما پس از چند روز، شماری از اشراف و اعیان مارواءالنهر، بایسنقر را از مخفیگاهش بیرون آوردند و باز بر سسریر قدرت نشاندند. با آنکه او دستور داد تا چشمان سلطان‌علی را میل کشند، اما امر وی به گونه‌ای اجرا شد که به چشمان شاهزاده آسیبی نرسید و او توانست پس از چند روز به بخارا بگریزد (بابر، I/ 61-63, 86, 112؛ خواندمیر؛ 4/ 223-224؛ تتوی، 258-259).
سلطان‌علی در بخارا با لشکر فراوانی قصد سمرقند کرد و در نبردی که بیرون از دروازه‌های شهر میان دو سپاه درگرفت، پیروزی از آنِ سلطان‌علی شد و بایسنقر به شهر گریخت. در آن هنگام بایسنقر از 3 سو تهدید می‌شد: 1. از سوی غرب (بخارا) توسط سلطان‌علی؛ 2. از جنوب (حصار) توسط برادر بزرگ‌ترش سلطان مسعود که داعیۀ تسخیر سمرقند را داشت؛ 3. از شرق (اندیجان) توسط بابر، پسرعموی خود و فرزند شیخ عمر، به بهانۀ بارپس‌گیری تاج و تخت و مُلک پدری (بابر، I/ 63-64؛ خواندمیر، 4/ 225؛ غفاری، 238؛ وامبری، 282). در این میان، بابر وسلطان عی با یکدیگر توافق کردند که سرزمینهای مارواءالنهر را میان خود تقسیم کنند (بابر، I/ 73؛ تتوی، 259-260). آنگاه بابر از اندیجان و سلطان‌علی از بخارا به سمرقند حمله آوردند و 7 ماه شهر را در محاصره گرفتند. بایسنقر پس از کوشش بسیار، از شیبانی‌خانی ازبک یاری خواست، اما باز هم کاری از پیش نبرد (همو، 260-261) و در 903ق/ 1498م از سمرقند گریخت و به خسروشاه، یکی از امیران پدرش- که قندز و بدخشان را در اختیار داشت و مستقلاً حکومت می‌کرد- پناه برد (بابر، I/ 66, 73-74؛ خواندمیر، 4/ 230-236؛ دوغلات، 174، 163؛ غفاری، همانجا؛ وامبری، 283؛ قس: نویدی، 147).
پس از چندی که از اقامت بایسنقر میرزا در قندز گذشت، وی همراه خسروشاهی با سپاهی انبوه برای تسخیر تختگاه سلطان مسعود، به حصار روی آورد. مسعود به تدبیر و حیلۀ خسروشاه از شهر گریخت و بایسنقر بار دیگر بر مسند حکومت و قدرت تکیه زد (بابر،I/ 93, 112؛ خواندمیر، 4/ 235؛ دوغلات، 163؛ نهاوندی، 2/ 35). در این میان، خسروشاه که گویا خیال سلطنت در سر می‌پخت، پس از چندی نخست سلطان مسعود را گرفته، در چشمانش میل کشید و چون از بابت بایسنقر آسوده خیال نبود، در اواسط محرم 905ق او را به قتل رسانید (گلبدن‌بیگم، 5؛ خواندمیر، 4/ 244؛ تتوی، 263؛ دوغلات، غفاری، نویدی، همانجاها).
بایسنقرمیرزا از دیگر شاهزادگان تیموی به حسن اخلاق وآداب، مهربانی، نیک سیرتی و فضل و دانش ممتاز بود (علیشیر، 174؛ خواندمیر، 4/ 19، 244؛ اوحدی، 202). بابر میرزا که خود دشمن بایسنقر مسحوب می‌شد، او را به شجاعت و عدالت ستوده است (بابر، همانجا؛ خواندمیر، 4/ 283). او خط نستعلیق را نیکو می‌نوشت و در نقاشی نیز توانا بود (تتوی، همانجا)؛ شعر نیز می‌سرود و «عادلی» تخلص می‌کرد و گفته‌اند: اشعارش نزد مردم مقبولیت داشته است (بابر، همانجا؛ خواندمیر، 4/ 244؛ بارتولد، III/ 43؛ برای نمونه‌هایی از اشعار او، ﻧﻜ : علیشیر، اوحدی، همانجاها؛ نهاوندی، 2/ 36). نسخۀ گزیده‌ای از دیوان او در کتابخانۀ شمارۀ 1 مجلس شورای اسلامی (ﺷﻤ4940) موجود است (ﻧﻜ : منزوی، 3/ 2425).

مآخذ

اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، ﺷﻤ 5324؛
بنایی؛
علی، شیبانی‌نامه، به کوشش کازویوکی کوپو، کیوتو، 1997م؛
تتوی، احمد و آصف‌خان قزوینی، تاریخ‌الفی، به کوشش سیدعلی آل داود، تهران، 1378ش؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، 1362ش؛
علیشیرنوایی، مجالس النفائس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، 1363ش؛
غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان‌آرا، تهران، 1343ش؛
گلبدن‌بیگم، همایون‌نامه، به کوشش ا.س. بوریج لاهور، 1974م؛
منزوی، خطی؛
نویدی، زین‌العابدین، تکلمةالاخبار، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1369ش؛
نهاوندی؛
عبدالباقی، مآثر رحیمی، به کوشش محمدهدایت حسین، کلکته، 1925ش؛
وامبری، آ.، تاریخ‌ بخارێ، ترجمۀ احمد محمود ساداتی، به کوشش یحیێ خشاب، قاهره، شرکةالاعلانات الشرقیه؛
نیز:

Babur, ahirud-din Muḥammad, Bābur-Nāma. Tr. A. S. Beveridge, New Delhi, 1970;
Barthold, W.W., Four Studise on the History of Centeral Asia, tr. V and T. minorsky, Leisen, 1962;
Dughlat, M. M. H., Tarihi-i-Rashidi, tr. E.D. Ross, Patana, 1973.

کیانوش صدیق

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست